سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://saba515.ParsiBlog.com
 

ماهواره از«من و تو» چه می خواهد؟!

ماهواره از«من و تو» چه می خواهد؟!

در بسیاری از مواقع از کسانی که در خانه خود ماهواره دارند و برنامه ها و فیلم های آن را دنبال می کنند، شنیده ایم که « مگر ماهواره چه دارد که اینقدر با آن مخالفت می شود؟ مگر برنامه ها و فیلم های ماهواره چه هدفی دارند جز سرگرم کردن مردم؟

در بسیاری از مواقع از کسانی که در خانه خود ماهواره دارند و برنامه ها و فیلم های آن را دنبال می کنند، شنیده ایم که « مگر ماهواره چه دارد که اینقدر با آن مخالفت می شود؟ مگر برنامه ها و فیلم

های ماهواره چه هدفی دارند جز سرگرم کردن مردم؟ مگر ماهواره نگاه کردن چه تأثیراتی می تواند بر روی ذهن و رفتار داشته باشد که برنامه های صدا و سیما ندارد؟ و سؤال های دیگر» اما من هم

سؤال هایی از این قشر دارم: چرا کشورهای غربی نظیر آمریکا و انگلیس می خواهند برنامه ها و فیلم های فارسی را بدون دریافت هزینه ای، برای ما بسازند و به ما نشان دهند؟ مگر اکثریت قریب به

اتفاق مردم ایران را مسلمانان تشکیل نمی دهند، پس چرا در برنامه ها و فیلم هایشان برای اعتقادات آنها ارزش و اعتباری قائل نیستند؟ آیا این خلاف حقوق بشر و بی احترامی به عقاید و باورهای یک

جامعه نیست؟ چرا آنها تکنولوژی و علوم پایه ای را که منجر به پیشرفت ما می شود نشان نمی دهند؟ مگر آنها داعیه این را ندارند که می خواهند جامعه ما را مترقی کنند؟ آیا از نظر آنها آزاد بودن

فقط در انتخاب حجاب یا انجام مناسک دینی خلاصه می شود؟ چرا آنها برای انتخاب مردم در عرصه سیاسی احترام قائل نیستند، و در برنامه های مختلف مسئولین حاکمیتی کشور ما را مورد تمسخر

قرار می دهند؟ مگر این افراد را مردم انتخاب نکرده اند؟ این رفتار خلاف آزادی نیست؟

بی حیایی؛ چرا که نه؟

ماهواره از من و تو می خواهد که فیلم ها(طنز، تاریخی و خانوادگی) و برنامه هایش(اجتماعی، فرهنگی) را به صورت رایگان ببینیم. خوب این خیلی خوب است که یک کشور یا کشورهایی به صورت

رایگان و به زبان خودمان برای ما برنامه تولید می کنند، اما وقتی بررسی می کنیم متوجه می شویم که در اکثر قریب به اتفاق این فیلم ها و برنامه ها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ترویج بی حیایی

می شود. به طور مثال در این فیلم ها مشاهده می شود زنی که شوهر دارد به راحتی با مردان دیگر ارتباط غیر اخلاقی برقرار می کند و یا برعکس. همین طور ارتباط جنسی با محارم به شدت تبلیغ

و ترویج می شود. و یا در برنامه ها، مجریان از دو جنس مخالف هستند و معمولا مجری زن پوشش بسیار زننده ای دارد و دو مجری ارتباط فیزیکی با یکدیگر برقرار کرده و از الفاظ و لغات نامناسب

خطاب به یکدیگر استفاده می کنند. همین طور در بسیاری از مواقع در این برنامه ها ترویج همجنس گرایی می شود.

هزینه تماشای ماهواره رایگان برای افرادی که مشاهده می کنند بسیار سنگین خواهد بود به طور مثال این افراد، تحت تأثیر ماهواره دیگر نسبت به جنس مخالف( درون خانواده و یا جامعه) نگاه انسانی،

معقول و عاطفی ندارند و دائما در فکر ارضای نیاز های جنسی خود هستند. نوجوانان و جوانان با دیدن این فیلم ها و برنامه ها، تفکری نا متناسب با فرهنگ بومی و اسلامی در درونشان شکل می گیرد

که تا آخر عمر همراهشان خواهد بود و در آشکار و پنهان اعتیاد به تماشای اینگونه برنامه ها و فیلم ها پیدا می کنند و چه بسا به دور از چشم پدر و مادر دست به کارهای غیراخلاقی بزنند. در زندگی زناشویی، زن و مرد از یکدیگر توقعات نابجا دارند و به دلیل شکل گیری الگوهای ماهواره ای در ذهنشان، از کنار یکدیگر بودن احساس رضایت نمی کنند و این موجب می شود زن و مرد

علی رغم تلاش زیاد و صرف هزینه های بسیار برای نزدیک کردن خود به آن الگوی مورد نظر همسر، بازهم نتوانند رضایت کامل او را بدست بیاورند.


این اتفاقات باعث می شود که روابط ناسالم و آلوده در خانواده و جامعه شکل بگیرد و موجب می شود که ستون های خانواده و جامعه سست شده و فرو بریزند. این چیزی است که غرب مدت ها پیش به

آن دچار شده و درصدد این است که در کشورهای اسلامی نیز این گونه ارتباطات غیر انسانی و غیر فطری بوجود بیاید، تا این جوامع نتوانند با برقراری ارتباطات معقول، متعارف و مبتنی بر فرهنگ بومی

و اسلامی زندگی سالم و رو به کمالی را طی کنند.

اسلام مانع کسب و کار آنهاست

ماهواره با تدارک برنامه های مذهبی( هم برای اهل تسنن و هم برای اهل تشیع) از من و تو می خواهد که حتی اعتقادات مان را نیز با برنامه های آنها به روز کنیم. این کار نیز خیلی خوب است،

چرا که آنها حتی به فکر مبانی دینی و پایه ها و ستون های استوار جوامع اسلامی نیز هستند؛ اما زمانی که ما مباحث و موضوعاتی که در این برنامه‌ها مطرح می شود را مورد مداقه قرار می دهیم،

متوجه می شویم که آنها با استفاده از کارشناسان و یا مجریانی که تحت تعالیم انحرافی قرار گرفته و یا اصلا هیچ گونه مطالعه‌ای درباره دین اسلام و تعالیم آن انجام نداده اند، به صورت علنی و یا در لفافه،

اصول، فروع و مبانی اخلاقی دین اسلام را به صورت کاملا غلط و دروغ به مردم منتقل می کنند و همچنین اقدامات پیامبران، امامان، مراجع تقلید و بزرگان دینی را مخالف با فطرت انسانی جلوه داده و گفته

ها و نوشته های آنها را به صورت کاملا مبتدیانه و سوگیری شده معکوس جلوه می دهند؛ یا برنامه هایی با زبان فارسی، وهابیت را دین صلح جو و در راه حق نشان می دهند؛ در حالی که در حقیقت این

فرقه کاملا منحط، براساس آموزه‌های غیر اسلامی و صادر شده از جانب یک فرد تربیت شده توسط انگلستان در زمان متأخر می باشد که نمونه اقدامات وحشیانه آنها تحت عنوان سلفی گری در عراق و سوریه قابل ملاحضه است؛ از سوی دیگر با استفاده از یک کارشناس خاص که از منابع ضعیف شیعی استفاده و به آنها استناد می کند، مذهب تشیع را به صورت غیر مستقیم خشونت‌طلب، غیر عقلانی و

تروریست پرور معرفی می کند، در حالی که مذهب تشیع از زمان پیامبر(ص) وجود داشته و پیامبر به پیروان و ملازمان علی(ع) شیعه می گفتند و همچنین دانشمندان بسیاری نظیر ملاصدرا، علامه حلی،

علامه طباطبایی، شهید مطهری، علامه جعفری و ... عقلانی بودن مذهب تشیع را اثبات نموده و همین طور صلح‌طلب بودن مذهب تشیع را می توان از فرمایشات امام خمینی(ره) ومقام معظم رهبری

دریافت کرد، یا در نمونه های دیگر مشاهده می شود اشخاصی با لباس روحانیت به مقدسات اهل تسنن اهانت می کنند و موجب ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی می گردند.

بنابراین هزینه تماشای این گونه برنامه ها، بی‌تقیدی نسبت به دین و اعتقادات مذهبی می شود؛ به طوری که به مرور زمان افراد نسبت به مناسک دینی بی‌توجه شده و در ادامه دیگر خود را ملزم به

رعایت و انجام آنها نمی دانند و آنها را ترک می کنند و یا همان طور که در حال حاضر مشاهده می شود، مذاهب اسلامی با استناد به مطالب مطرح شده در ماهواره نسبت به یکدیگر موضع می گیرند و

این باعث از بین رفتن وحدت در جوامع اسلامی می شود. همچنین کسانی که این برنامه ها را مشاهده می کنند و تحت تأثیر قرار می گیرند و نسبت به دین و مذهب بدبین می شوند و دچار خلأهایی در

زندگی شده و برای این خلأها رو به مذاهب نو ظهور و عرفان های کاذبی می‌آورند که در خودِ ماهواره تبلیغ می‌شوند.

این اتفاقات باعث می شود که به ستون های استوار دینی که جامعه بر آنها استوار است ضربه وارد شده و به لرزه درآیند و عده ای که صرفا تحت سیطره ماهواره قرار دارند و از منابع موثق دینی غافل

هستند، از راه اصلی خارج شده و به سمت راه گمراهی و شیطان قدم بگذارند.

بی اعتمادی نسبت به اختیار و انتخاب آزادانه

ماهواره در برنامه های مختلف اخبار و تحلیل های سیاسی ارائه می کند و به طور ویژه شبکه های خبری فارسی زبان دارد و از ما می خواهد که اخبار سیاسی کشور خود و سایر کشورها را از این طریق

دنبال کنیم. اما زمانی که ما برنامه ها و اخبار و اطلاعات منتشر شده از جانب انها را بیشتر بررسی می کنیم، کاملا در می یابیم که اخبار به صورت گزیده و دست چین شده انتخاب و منتشر می شوند و


اخباری را که در تضاد با منافع خود یا کشورهای مشترک المنافع شان باشد به هیچ عنوان منتشر نمی شود و یا به صورت غلط و نادرست منتشر می شود. به طور مثال پیش از برگزاری انتخابات در

کشورهایی نظیر ایران، عراق و افغانستان به طور گسترده نفس انتخابات کهع نمادی از دموکراسی است را زیر سؤال می برند و از مردم می خواهند که در انتخابات شرکت نکنند و همین طور بعد از پایان

انتخابات نیز زمانی که فرد مورد نظر آنها انتخاب نشده باشد، به شدت و بدون هیچ گونه سند و مدرکی در ناسالم بودن انتخابات می دمند و به هیچ عنوان برای اختیار و اراده مردم ارزش و اعتباری قائل

نیستند. در نمونه ای دیگر ما مشاهده می کنیم در کشوری نظیر فلسطین که مدت های طولانی است زیر بماران گلوله ها و موشک های صهیونیست هاست و قسمت هایی از خاک این کشور ظالمانه تصرف

شده است؛ زمانی که با پیشنهادی مبنی بر اینکه در این سرزمین انتخابات و رفراندوم برگزار شود اما هیچ گونه پوشش خبری و تبلبغاتی را از جانب رسانه های غربی مشاهده نمی کنیم.

پس می توان اینگونه دریافت که هزینه تماشای برنامه های خبری رسانه های غربی، هم دریافت اطلاعات نادرست و ناقص است و هم اینکه مخاطبان خود را نسبت به کشور و مسئولین آن بی اعتماد می کند.

در مجموع در می یابیم که رسانه های غربی در همه زمینه ها برای مخاطبان خود برنامه ریزی کرده اند و نهایت تلاششان را می کنند تا مخاطبانشان، صرفا از این رسانه

ها استفاده و فقط به آنها اعتماد کنند. آنها حتی در فیلم ها و سریال هایشان نیز که برای پر کردن اوقات فراغت ساخته می شوند، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم

چیزهایی که مورد نظر و مطلوب خودشان است را به افراد القا می کنند. این رسانه ها اجازه انتخاب آزادانه و تصمیم گیری منطقی را به مخاطب نمی دهند و می کوشند

تا مخاطب خود را به پیاده نظام فکری و فرهنگی خود تبدیل کنند.


[ دوشنبه 93/5/27 ] [ 10:37 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]

  بشقاب سمی عامل تباه شدن زندگی

  یک  خانواده ایلامی

بشقاب سمی عامل تباه شدن زندگی یک خانواده ایلامی

به نقل از  ایلام بیدار،رسانه امروزه به عنوان حیاتی ترین ابزار اطلاع رسانی و هدایت افکار عمومی شمرده می شود به نحوی که در دهه هایی از قرون 19 و 20 رسانه

به عنوان شاهراه تسخیر روانی جوامع به صورت گسترده مورد استفاده قرار می گرفته است.


ابر قدرت ها در برهه هایی از زمان دریافته بودند که بدون ابزار رسانه نمی توان در ملت ها نفوذ پیدا کرد و باید بدون برانگیختن حس نفرت ملت ها

نسبت به استعمارگران ،در کشور آنها نفوذ کرده و به مقاصد خود رسید؛ در این میان نباید از اثر شگرف پدیده رسانه ای قرن یعنی ماهواره غافل شد.


این پدیده آثاری را به همراه دارد که باید ضمن آگاهی و اطلاع از آن ها، این اگاهی را به دیگران نیز داد تا در مقابل آن واکسینه شوند.


در همین رابطه گفتگویی را با یک آقا که به تازگی از همسرش جدا شده انجام دادیم تا قدری در مورد علل و عوامل رخداد چنین حادثه تلخ در زندگی زناشویی

خود صحبت کند.

وی خود را احمد 33 ساله،کارمندشرکت خصوصی و از ساکنان یکی از شهرستان های جنوبی استان ایلام معرفی می کند.


احمد می گوید:8 سال پیش با دختر عمویم که کارمند بود ازدواج کردم،من در آغاز زندگیمان بیکار بودم اما پس از یکسال که از زندگیمان گذشت در یکی از شرکت های

استان خوزستان استخدام شدم.


زندگی ما در آن سالی که استخدام شده بودم بسیار خوش و خرم بود و از نظر مالی نیز هیچ نوع کم و کسری در زندگی نداشتیم و

تقریبا یک زندگی مرفه را ترتیب داده بودیم.

دوره کاری من طوری بود که 15 روز از ماه را در خارج از منزل و 15 روز باقیمانده در نزد همسرم به سر می بردم.


در آن 15 روزی که من در محل کار خود حضور داشتم همسرم به نزد خانواده پدری خود می رفت و آنجا زندگی می کرد.


در یکی از روزهای سال 89 ،برادر خانمم اقدام به خرید یک دستگاه ماهواره می کند و به این ترتیب خود و خانمم برای اولین بار با این پدیده جهانی آشنا شدیم.


برنامه های رنگارنگ و فریبنده ماهواره سبب شد تا من هم اقدام به خرید ماهواره کنم و از آن روز بود که تغییراتی اساسی در زندگیم به وجود آمد.

همسرم دیگر با وجود ماهواره حاضر نبود در 15 روزی که در منزل نبودم،نزد خانواده پدری خود برود و می گفت :با برنامه های ماهواره سرگرم می شوم. 

                                                                       *     *        *       *

شبکه من و تو محبوب ترین شبکه همسرم بود و از بین تمامی برنامه های آن،برنامه بفرمایید شام و آکادمی موسیقی گوگوش.


خودم هم وقتی به منزل می آمدم همین برنامه ها و فیلم های سینمایی و سریال ها را نگاه می کردم.


کم کم و در سال 90 ،احساس می کردم مابین ما جدایی افتاده و ما کمتر به حرفها و رفتارهای هم توجه می کنیم به همین خاطر با اصرار من از همسرم خواستم که

بچه دار شود و خداوند پسری را درسال 91 به من هدیه داد.


با ورود نوزادی که از تازه از راه رسیده بود اختلافات من و همسرم هم زیاد شد؛همسرم بعد از برگشتن من از دوره کاریم، مدام از قیافه بدم می گفت و اینکه

اصلا مراعات او را نمی کنم و در خیابان در نزد همکارانش مایه شرمساریش هستم.


یک روز از دماغ گنده من می گفت،یک روز از موهای لختم،یک روز به شلوارم گیر می داد و یک روز هم عینک هایم،من هم سعی می کردم

خواسته های او را بر آورده کنم.

در یکی از شبها و در حالی که برنامه آکادمی موسیقی را نگاه می کردیم همسرم به من گفت که این مجری از تو خوشتیپ تر و خوشگل تر است.

از این حرف او بسیار ناراحت شدم و دعوای سختی بین ما صورت گرفت،دعوایی که موجب شد تا همسرم  سه روز قهر کند.

با وساطت بزرگان فامیل، همسرم به خانه بازگشت، اما از آن روز به بعد روابط ما هر روز سردتر می شد به طوری که بعد از برگشتن من به خانه خودم مجبور می شدم

لباسهایم را تمیز کنم،غذا بپزم و ... اما به خاطر اینکه همسرم را دوست داشتم و اینکه پسرم هم آسیبی نبیند این وضع را تحمل می کردم.


کارمان به جدایی و طلاق عاطفی کشیده بود،همسرم به همراه پسرم در اتاقی می خوابیدند و من هم در اتاقی دیگر،وضع برایم قابل تحمل نبود و به همین خاطر،

پدر خانمم را در جریان اوضاع زندگیم گذاشتم،او اول من را مقصر دانست و با عصبانیت برخورد کرد اما بعدا متوجه شد که مقصر دخترش بود.


پادرمیانی اقوام و بزرگان فامیل نیز فایده نداشت و زندگی ما روز به روز بدتر می شد،در اوایل سال 93 درخواست طلاق همسرم به دستم رسید،زندگییمان طوری بود که

دیگر من هم به جدایی راضی بودم و بالاخره با وجود داشتن فرزند از هم جدا شدیم.


احمد در خصوص علت جدایی و اینکه چه کسی را مقصر می داند می گوید:خودم را از همه بیشتر مقصر می دانم؛اگر ماهواره نمی خریدم الان زندگی من طوری دیگر


بود،مجذوبیت شبکه های ماهواره ای که با تیپ و مدل های مختلف خود را در معرض نمایش قرار می دادند هم من و هم همسرم را تحریک کرده بودند و به نحوی با


القائات مختلف از جمله اینکه می توان تنهایی هم زندگی کرد  و … ما را از هم جدا کرد و زندگی ما را متلاشی نمود.


وی در پایان می گوید:به نظر من خانواده‌های ایرانی با دست خود زندگی شان را تباه نکنند. ماهواره معضلی است که دودمان خانواده را به باد می دهد.اصلا به نظر من


برای همین قضیه ساخته شده و مبنای کار شبکه های فارسی زبان نیز همین است که هویت اصیل خانواده ای ایرانی را از بین ببرند و یک آشفتگی روحی و روانی در

جامعه ما بوجود اورند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


جامعه شکل دهند و آن فرهنگی را که آنها مدنظر دارند در جامعه ما پیاده کنند.



[ دوشنبه 93/5/27 ] [ 9:58 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]

به گزارش تسنیم /صبح دومین روز از برگزاری کنکور سراسری سال 93 که مربوط به گروه علوم تجربی بود در اتفاقی دور از انتظار، در شهر برازجان مرکز شهرستان دشتستان در استان بوشهر مسوولان یکی از حوزه‌های امتحانی خانم‌ها، مانع از نشستن دخترانی با پوشش چادر سر جلسه آزمون شدند.

 

 

باور کردنی نبود خبر برایم؛ جز این که حسین خودش زنگ زد و گفت خواهرش یکی از افرادی بوده که چادر از سرش کشیده اند در همین قضیه!


باورکردنی نبود خبر برایم؛ این جا جمهوری اسلامی است و انگار کسی در این شهر، مسئول نیست! انگار همه خوابیده اند!


باورکردنی نبود خبر برایم؛ خاصه این که حسین گفت وقتی پدرش با هر جا تماس گرفته است برای پیگیری قضیه، به نتیجه نرسیده و دست آخر خواهرش مجبور شده برای شرکت در جلسه کنکور، حجاب از سر بردارد!!!


والله اگر آدم بمیرد از این مصیبت حق است! وقتی ابوتراب 1000 سال پیش فرمود اگر در مملکت اسلامی به زن یهودی ظلم شود، مرگ برای شنیدن این خبر رواست، گمانم هیچ مسلمانی گمان نمی برد

سال ها بعد، در مملکت اسلامی، به دختر مسلمان محجبه ظلمی بشود این چنین آشکار و شرم آور و هیچ کسی هم آخ نگوید و آب از آب تکان نخورد!


گل بگیرند آموزش و پرورشی را که مقابل حکم صریح اسلام می ایستد!


گل بگیرند دهان مسئولی را که در حوزه ی کارش این چنین اتفاق بی شرمانه ای رخ دهد و کاری برای به خاک سیاه نشاندن آن شخص خطا انجام نکند!


گل بگیرند...!!!!!!!!



صبا: رضاخان آسوده بخواب که یک مشت بی شرف به جای تو اینجا در کشور اسلام، به زور حجاب از سر دختر محجبه مسلمان در می آورند! آسوده در جهنمت بخواب...!


[ یکشنبه 93/5/26 ] [ 7:49 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]

 

 تحفه ای تلخ و ویرانگر برای کودکان!!                                              

هشدار جدی !!!

برنامه های ماهواره بر شیوع بلوغ زودرس دامن می زند


باید در نظر داشت که کودک اثر محتوایی یا داستانی سریال‏ها را نمی گیرد، اما بسیاری از ظواهر و ماجراها برایش عادی می‌شود و بعد نمی‌توان او را قانع کرد که این‌ها در اخلاقیات ما نیست.

از آنجایی که بیشترین تمرکز برنامه های رسانه های غربی توجه به مسائل جنسی در غالب موسیقی، نمایش،‌سریال و حتی کارتون ... است نخستین چیزی که توجه کودک را جلب می کند، تفاوت های جنسیتی و ارتباطاتی است که در تمام ابعاد برایش مجهول است و باید آن را کشف کند!‌

این امر باعث ایجاد بلوغ زودرس در کودکان می شود. در تعریف علمی بلوغ زودرس (early puberty ) پدیدهاى فیزیولوژیک است که هم در پسران و هم در دختران دیده مى شود که فرد زودتر از هم سالان خود علائم و آثار بلوغ را ظاهر مى سازد و البته شیوع آن در دختران بالاتر است

 

یک جامعه سالم، متأثر از خانواده سالم، پرورش دهنده افرادی سالم است. حال و روز یک جامعه برداشت ماحصل تلاش گذشتگان است و آینده نه چندان دور آن بستگی به حال جوانانی دارد که اکنون میراث دار

داشته ها هستند، جوانانی که در کنار سازندگان جامعه امروز، راه روش زندگی و سازندگی را فرا می گیرند. 

زندگی بدون "سازندگی" مفهومی عاری از تلاش و مسئولیت دارد و برای چنین زندگی نمی توان هدفی متصور شد! در این صورت قطعا جامعه مبتلا به "روزمرگی" شده و به ناچار اهداف خیالی و پوچ چون

قارچ های سمی در آن رشد و نمو می کنند.

 

وقتی والدین " بد سرپرستان فرهنگی" می شوند!

 

این که نیروی انسانی متخصص، متفکر و متعهد، سرمایه ای بزرگ و در عین حال قدرتی بس عظیم برای استقلال همه جانبه و ثبات قدم به سوی پیشرفت یک جامعه است، بر کسی پوشیده نیست و دشمنان نظام ما هم به خوبی دریافته اند که

موفقیت جامعه کنونی ایران برگرفته از( استحکام کانون گرم خانواده است) از این رو در قدم نخست، تمامی اعضای تشکیل دهنده یک خانواده را اعم از والدین و فرزندان و پل های ارتباطی بین آنها که همان انتقال صحیح فرهنگ، سنن،

اعتقادات مذهبی و ارزش های بومی است، مورد هدف قرار داده اند با تا والدین را به "بدسرپرستان فرهنگی" و فرزندان را به " مهاجران فرهنگی" تبدیل کنند.

 

این "بد سرپرستی فرهنگی" والدین و از طرفی "مهاجرت فرارگونه " جوانان از فرهنگ بومی - مذهبی خود، شکاف عظیمی در راه پیشرفت جامعه به سوی آرمان های ملی باز می کند، چرا که آنها "بیگانگان فرهنگ خودی" خواهند شد

که در پی کسب حداکثر هویتی اند که از آنان نه استقلال می خواهد و نه پیشرفت ... بلکه داستانش ، خواسته اش... وابستگی است و بهای آن چیزی جز از دست رفتن نیروی جوانی، حراج هویت و سستی اراده نخواهد بود.

 

حال که در عصر ارتباطات و رسانه هستیم، مهم ترین ابزار دشمن برای سلطه فرهنگ بیگانه که ما از آن به عنوان "  فرهنگ غربی" یا " فرهنگ مهاجم" یا می کنیم، ابر رسانه ها یا همان شبکه های ماهواره ای هستند.

 

کودکان قربانیان بی گناه رسانه های مهاجم

 

اگر برنامه های شبکه های ماهواره ای برای همه اعضای خانواده تورهای فکری پهن کرده و با پیام های ضدفرهنگی به دنبال اهداف خود هستند، بیشترین سرمایه گذاری را بر روی فکر کودکان انجام کرده و

فطرت پاک فرزندان را مورد آماج حملات خود قرار داده اند و این امر به گونه ای طراحی شده است که والدین نیز در این میدان بیشترین نقش را ایفا کنند.

 

پدر یا مادری که بدون توجه به سن کودک و عدم تشخیص و تمیز او بین داستان پردازی و واقعیت، کنترل تلویزیون را در دست گرفته و شبکه های مختلف را آنقدر می کاوند تا فیلمی مهیج و اکشن ببیند یا

اینکه بنابر تصور خود با انتخاب یک سریال خانوادگی اوقات فراغت خوشی را برای همه اعضای خانواده فراهم کند و یا خیلی سطحی تر با گوش دادن به یک شوی موسیقی حال و هوای خانه را تغییر دهد ؟ خواسته و ناخواسته آب در آسیاب دشمن می ریزد.

 

... اما آنچه می تواند که دشمنان برای آن برنامه ریزی کرده اند، فراتر این بحث هاست. باید با کودکان با زبان خودشان صحبت کرد تا انگیزه هایشان را برای همراهی بیشتر جلب کرد، به همین خاطر است که 

شاهد رشد قارچ گونه برنامه های ویژه کودکان در شبکه های ماهواره ای هستیم، حتی می بینیم که برخی از برنامه های بزرگسالان در فانتیزی های انیمیشن کودکانه جای گرفته اند، چرا که دیدن کارتون و خارج

شدن از دنیای واقعی لذت بیشتری دارد!

 حالا این را اضافه کنید به این حقیقت که کودک تا سنین 5 یا 6 سالگی قدرت تشخیص یا تفکیک واقعیت از افسانه را ندارد و آنچه می بیند برایش حکم یک"آموزش" را دارد و ماهواره آموزشگاهی که به او

ارزش های جدید، سبک زندگی جدید ، علایق جدید و ارتباط جدید را یاد می دهد در این جاست که کودک با دیدن و شنیدن صحنه ها و دیالوگ هایی که در محیط پیرامونش نبوده است، در دنیای قرار می گیرد که

به زیبایی !‌ در قالب داستان و بازی، ارزش های دنیای واقعی او را دستخوش تغییر می کند.

 

زوال دوران کودکی با برنامه های ماهواره ای

 

باید در نظر داشت که کودک اثر محتوایی یا داستانی سریال‏ها را نمی گیرد، اما بسیاری از ظواهر و ماجراها برایش عادی می‌شود و بعد نمی‌توان او را قانع کرد که این‌ها در اخلاقیات ما نیست.

از آنجایی که بیشترین تمرکز برنامه های رسانه های غربی توجه به مسائل جنسی در غالب موسیقی، نمایش،‌سریال و حتی کارتون ... است نخستین چیزی که توجه کودک را جلب می کند، تفاوت های جنسیتی و

ارتباطاتی است که در تمام ابعاد برایش مجهول است و باید آن را کشف کند!‌

این امر باعث ایجاد بلوغ زودرس در کودکان می شود. در تعریف علمی بلوغ زودرس (early puberty ) پدیدهاى فیزیولوژیک است که هم در پسران و هم در دختران دیده مى شود که فرد زودتر از هم

سالان خود علائم و آثار بلوغ را ظاهر مى سازد و البته شیوع آن در دختران بالاتر است.

جامعه ایده آل، جامعه ای است که پسرها و دخترها در سنینی با مفهوم غریزه جنسی آشنا شوند که حس نیاز به آن را درک کنند و تا ازدواج فاصله زیادی نداشته باشند، اگر شرایطی ایجاد شود که دخترها و

پسرها زودتر از زمان طبیعی با غریزه جنسی آشنا شوند و سال ها بعد از آن، زمینه ازدواج برایشان فراهم نشود، چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟

در ایران میانگین سن بلوغ جنسی پسرها 16 و دخترها 14 بوده است و این درحالی است که در سال 89 این میانگین سنی برای پسرها به 12 و برای دخترها به 9 سال کاهش یافته است!‌

کودک 12 ساله ای که به بلوغ جنسی می رسد، اما هنوز به سن رشد عقلی نرسیده است، چگونه می تواند آتش تند غریزه را در خود کنترل کند؟ آیا آتش کنترل نشده کودک، حال و آینده و شخصیت او را نمی

سوزاند!‌ چه میزان می توان پیش بینی کرد چنین کودکی دست به خطاهای بزرگ نزند ، خطاهایی که زشتی آن برایش قابل درک نخواهد بود و یا اینکه راهی برای رفع آن جز انجام خطرهای جبران ناپذیر پیش رو

ندارد؟

اینچنین کودکانی به راستی قربانیان بی گناهی هستند که از نظر عقلانی آمادگی پذیرش چنین وضعیتی نیستند و پدر و مادر بدون توجه آنها را به سوی رفتارهای پر خطر سوق داده اند.

 

تقلید رفتارهای جنسی‌، بدون درک درست از این عریزه

 

بدون شک تماشای صحنه های جنسی مانند تماشای زنان نیمه برهنه و ... یکی از اصلی ترین عوامل بلوغ زودرس در کودکان است، کودکی که ساعت ها پای تلویزیون نشسته و حرکات خارج از عرف و زشت

را در کمترین پرده پوشی می بیند، در ضمیر ناخودآگاه خود نه تنها هوس رانی را زشت نخواهد پنداشت بلکه آن را قسمتی از زندگی دانسته و به آنها روی آورده و در بزرگسالی هم به آن معتاد خواهد بود.

 

گاهی تقلید کورکورانه و کودکانه آنچه در فیلم ها می بینند، بدون درک صحیح از غیریزه جنسی، آرام آرام، کودکان را به سمت لذت هایی می برد که نتیجه اش همان " بلوغ زودرس" خواهد شد. حتی گاهی

موسیقی هایی که شاید در نظر اول چیزی به جز آهنگ تند و رقص آور نیست !‌چنان با با تصاویری که همراه است مخاطب نوجوان را تحریک می کند که انگیزه و جسارت دست زدن به اعمال جنسی در او زیاد می شود.

 

غرب در آتشی که خود به پا کرده است

مشاهده آثار اینگونه فیلم ها و موسیقی ها را می توان در نوع رفتار و مشکلات نوجوانان کشورهای غربی دید و آن را دست مایه عبرت قرار داد، به طوری که متفکران غربی چون " نیل پست من" از استاتید

دانشگاه نیویورک درباره آثار رسانه بر اندیشه، اخلاق و رفتار کودک، کتابی با عنوان " زوال دوران کودکی" نوشته است و در آن به بالا رفتن میزان جرایم اشاره کرده است و می گوید: ( در فاصله بین سال

های 1950 تا 1979 فاصله و شکاف بین میزان جرائم خردسالان و بزرگسالان کم تر شده و این نشان دهنده افزایش ارتکاب جرائم توسط کودکان و اطفال خردسال است تا جایی که افزایش تعداد کودکان مجرم

و مرتکبین به جرائم سنگین مثل قتل، سرقت مسلحانه، تجاوز جنسی منجر به قتل و ...    رقمی معادل 110000 درصد را نشان می دهد!‌ افزایش تعداد جرائم سبک تر نظیر سرقت اتومبیل، دزدی از مغازه ها و

منازل در همین فاصله ، حدود 8300 درصد بوده است.

 

... وی در بخشی دیگر از کتابش می نویسد: ( امروزه نوجوانان و اطفال ده تا سیزده ساله را می بنیم که به گونه ای بی سابقه در ارتکاب جرائمی که ویژه بزرگسالان بوده بی محابا وارد شده اند. در سال 1981

پلیس نیویورک چهار نوجوان را به دلیل تجاوز جنسی به یک دختر هفت ساله بازداشت کرد این پسر بچه ها یکی سیزده ساله ، دو نفر یازده ساله و چهارمی نه ساله بود!! در شهر " ورمونت" دستگیری دو

خردسال، به اتهام تجاوز جنسی به عنف و شکنجه و سپس قتل یک دختر بچه دوازده ساله ! دستگاه قانون گزاری ایالتی را بر آن داشت تا قوانین خشن تر و شدید تری را در مورد گروه های سنی پایین تر

تصویب کنند!

 

آری خود صاحبان این تفکر و فرهنگ در آتشی که به پا ساخته اند می سوزند و هر از گاهی نخبگان آنها دمی میزنند!‌ اما حریق گسترده تر از آن است که

بشود به راحتی خاموش کرد.

 

راه کارها ...

 

 خوشبختانه جامعه ما هنوز درگیر این مسئله به صورت حاد نشده است در حالی که برنامه ریزی دشمنان برای ما کمتر از آنچه در کشورهای خود رخ داده است، نخواهد بود از این رو والدین باید در انتخاب

برنامه ها و موسیقی هایی که نوجوانانشان به تماشای آن می نشینند گزینشی درست داشته باشند تا علاوه بر اینکه از دوران کودکی بیشترین استفاده را می کنند، نیروی جوانی را برای زندگی سالم و موفق به

کار گیرند.

 

بلوغ زودرس علاوه بر موارد یاد شده می تواند به عنوان یک بیماری که شاید بیشترین نمود و بروز را در عصر ما دارد مورد توجه قرار گیرد و والدین و خانواده ها می باید در این زمینه اطلاعات کافی داشته

باشند و تحت هر شرایطی اگر کودکشان با آن مواجه شد بدانند عوارضش چه خواهد بود و چگونه آن را کنترل کنند.

 

پرفسور علی گرجی در این زمینه معتقد است که: افرادی که دچار بلوغ زودرس می‌شوند از نظر روانی دچار مشکلات زیادی خواهند شد. رشد اندام‌ها و بروز علائم بلوغ در نوجوانان کم‌ سن در مقایسه با سایر

همسالان، باعث ایجاد اضطراب شدید در این کودکان و‌ ‌والدین آنها می‌شود.همچنین مشکلات رفتاری و هیجانی همچون تغییر در تعاملات اجتماعی و عدم تمرکز در مدرسه در افرادی که بلوغ زودرس را تجربه

می کنند؛ مشاهده می شود.

 

 اختلالات خلقی و شخصیتی در افرادی که دچار بلوغ زودرس می‌شوند بیشتر مشاهده می‌شود، بلوغ زودرس فرد را زودتر از موعد با استرس‌های مربوط به دوره جوانی روبه رو می‌کند، ارتباطات اجتماعی

او را تحت تاثیر قرار می‌دهد و حتی در برخی موارد موجب انزوای نوجوان می‌شود.

 

اینکه وجود حریم های بیش از حد و خجالت باعث می شود که فرزندانی که به بلوغ زودرس دچار شده اند نتوانند مشکلات خود را با والدین خود در میان بگذارند اضطراب مضاعفی را بر آنها تحمیل می‌کند.

 

نوجوانانی که بلوغ زودرس را تجربه می کنند احتمال مبتلا شدن به اضطراب و افسردگی نسبت به همتایان خود را بیشتر دارا هستند. آنها حتی ممکن است دچار آزار جسمانی دیدن، سیگار گشیدن،

تجربه های جنسی زود هنگام شده و همچنین با کاهش عملکرد تحصیلی مواجه شوند.

 

در دخترانی که بلوغ زودرس داشته اند عزت نفس پایین و تصویر بدنی نادرست نیز مشاهده می شود. بلوغ دیررس نیز مشکلاتی را از جمله کاهش دوستی های آنها در مدرسه و اعتماد به نفس پایین

را برای فرزند ما ممکن است ایجاد کند.

 

وی در درباره نحوه برخورد والدین با چنین عارضه ای آورده است: والدین باید انتظار چنین علائمی را داشته باشند و آن را پیگیری کنند و قبل از اینکه فرزندان این اطلاعات را از همکلاسی‌ها و دوستان

خود به‌طور ناقص و نامفهوم دریافت کنند والدین با آنها ارتباط بگیرند و همه آنچه لازم است بدانند به شکل درست در اختیار آنها قرار دهند.

 

 ایجاد رابطه صمیمانه با فرزندان از سوی والدین و هم‌چنین توجه به نقش معلمان در جلوگیری از بروز رفتارهای نابهنجار و مخرب می‌تواند به کاهش چنین آسیب‌هایی در نوجوان کمک کند.

اطمینان دادن به فرزندان در مورد طبیعی بودن آنان نقش کلیدی در پیشگیری از اضطراب دارد.

 

منابع:

 

مقاله روزنامه اطلاعات، عوارض بلوغ زودرس و دیررس 27 بهمن 92

 

عباسی ولدی، محسن، بشقاب های سفره پشت بام مان ، چاپ ششم بهار 1393


[ پنج شنبه 93/5/23 ] [ 9:42 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]

            چرا معاویه توانست مردم را علیه امام علی(ع) بفریبد/ داعشی ها و تکفیری ها شباهت زیادی به خوارج دارند

رئیس مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی با بیان اینکه عوامفریبی روش همه سیاست بازانی است که می خواهند قدرت را بدست بیاورند یا اینکه آن را حفظ کنند و شیوه تطمیع، تهدید و تبلیغات فراوان همین حالا هم وجود دارد، گفت: طبیعی است که معاویه هم در زمانی که مردم رشد فکری زیادی نداشتند توانست مردم را فریب بدهد.

 

حجت الاسلام سیدمحمد سادات منصوری رئیس مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی سازمان تبلیغات اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اینکه چرا با وجود اصرار مردم در بیعت با امیرمومنان حضرت علی (ع) از فرمانهای ایشان برای اموری مثل جهاد و ... طفره می رفتند و ایشان را تنها گذاشتند؟ گفت: پاسخ به این سوال تابع عوامل مختلفی است پیچیدگی زیادی دارد، اما به بخشی از آن اشاره می کنم. یک گروه مهم خوارج بودند که کلاً از بیعت حضرت امیر(ع) سرباز زدند که معروف به ناکثین شدند.

 

وی افزود: دلیل عمده آنها آن شبهه و مشکلی بود که برای آنها بعد از جنگ صفین پیش آمد. بخاطر اینکه آدمهای متعبدی بودند ولی عقل و درایت نداشتند. همین مسئله باعث شد که اینها با کمترین شبهه ای افکارشان پریشان و به هم ریخته شود و دچار مشکل شوند.

 

سادات منصوری یادآور شد: خوارج زمان حضرت امیر(ع) شباهت بسیاری با گروه های تکفیری و داعش امروزی دارد. بنابراین گروهی به خاطر شبهاتی که برای آنها پیدا شد از فرامین حضرت امیر(ع) سرپیچی و دوری کردند. آن هم به خاطر اینکه عقل ضعیفی داشتند و قدرت تحلیل و درک درستی از دین نداشتند. مقداری به ظاهر دین عمل می کردند اما از واقع و حقیقت دین هیچ اطلاعی نداشتند همین مسئله باعث شد که این مشکلات را به وجود آورند.

 

رئیس مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی سازمان تبلیغات اسلامی ادامه داد: گروهی هم بودند که دنبال مقام و قدرت بودند مانند طلحه و زبیر که امیرمومنان(ع) زیر بار درخواست آنها نمی رفت که جنگ جمل را راه انداختند. اینها به خاطر منافع شخصی و گروهی خود با امیرالمومنین(ع) وارد جنگ شدند، زیرا امیرمومنان را کسی می دیدند که حاضر نیست سیاست بازی های آن زمان یا این زمان را داشته باشد و از جانب حق دست بردارد. به همین سبب این گروه جنگ جمل را براه انداختند.

 

سادات منصوری هم بیان کرد: گروهی هم بودند مانند معاویه که دنبال خلافت بودند و منافع مالی و مادی آنها هم در خطر افتاده بود و اینها مستقیما وارد جنگ با حضرت امیر(ع) شدند حالا با نام خونخواهی از عثمان و چنین حرفهایی که جنگ صفین را براه انداختند و ماجرای خدعه معاویه و قرآن بر سر نیزه کردن او را که همه شنیده ایم.

 

رئیس مرکز پاسخگویی به سوالات دینی سازمان تبلیغات اسلامی عنوان کرد: گروه دیگری که شیعیان امیرالمومنین محسوب می شدند پیروان و علاقمندان ایشان و خاندان اهل بیت (ع) بودند. ولی آنها در ایمانشان محکم نبودند و در یاری امام علی(ع) سستی کردند که خون دلها به دل امیرالمومنین کردند. در نهج البلاغه سخنان حضرت امیر(ع) خیلی مفصل است که چقدر نسبت به آنان گله می کند و گاهی هم آن مردم را نفرین می کند. آنها آدمهای سست عقیده و سست ایمانی بودند و تربیت درست مذهبی و الهی هنوز نشده بودند. تحت تعلیمات صریح اهل بیت(ع) قرار نگرفته بودند و لذا اینها امیرالمومنین را در موقعیت های خطیر و جاهای خیلی مهمی که وجودشان خیلی ضروری بود تنها گذاشتند.

 

سادات منصوری در مورد اینکه چرا آنهایی که با امام علی(ع) مخالف بودند بعد از شهادت ایشان با امام حسن(ع) بیعت کردند هم بیان کرد: اینها مردمی بودند که در افکارشان محکم نبودند و با خیلی چیزها، احساساتی برخورد می کردند، تا وقتی امیرالمومنین بود او را یاری نکردند وقتی ایشان به شهادت رسید پشیمان شدند آمدند با امام حسن مجتبی(ع) بیعت کردند. همین مردم از سیدالشهدا دعوت به عمل آوردند ولی ایشان را به شهادت رساندند ولی در خطبه ای که حضرت زینب(س) خواند شروع به گریستن کردند و دو مرتبه پشیمان شدند و توابین را تشکیل دادند که داستان آن در تاریخ اسلام آمده است.

 

وی افزود: بنابراین اینها آدمهای احساساتی بودند. هم ترسو بودند و هم مقاومت نداشتند. تابع احساسات خیلی شدیدشان بودند خیلی زود از این رو به آن رو می شدند.

 

حجت الاسلام سادات منصوری در مورد اینکه چرا خیلی از مردم به مقام ولایت و امامت امام علی(ع) توجه نکردند مگر احادیث و روایات را در مورد ایشان نشنیده بودند هم تصریح کرد: در مسئله ولایت و امامت باید دقت شود. یک وقت بحث خلافت است و یک وقتی بحث ولایت و امامت است. بیشتر توجه مردم آن زمان روی بحث خلافت بود. فهم و درک درستی از مسئله ولایت و امامت نداشتند. به جز یک عده معدودی که انگشت شمار بودند و از خواص حضرت امیر(ع) به شمار می رفتند. و گرنه اکثر مردم بحثشان بحث سیاسی و بحث جانشینی بود و به خاطر کینه های قبیله ای و چیزهای خیلی سطحی و مسائل اینجوری با اینکه حرفهای پیامبر را در مورد علی و اهل بیت(ع) فهمیدند ولی آن را زیر پا گذاشتند. و با کس دیگری بیعت کردند و حضرت زهرا(س) هر چقدر زحمت کشید و فرمایشان پیغمبر(ص) را یادآوری کرد آنها گفتند اگر علی زودتر می آمد با او بیعت می کردیم ولی حالا با ابوبکر بیعت کردیم و دیگر نمی شود بیعتمان را بشکنیم.

 

رئیس مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی سازمان تبلیغات اسلامی در مورد اینکه چرا مردم آن زمان شناختی از امیرالمومنین(ع) نداشتند فریب سیاستهای تخریبی معاویه علیه امام را خوردند هم تصریح کرد:

عوامفریبی روش همه سیاست بازانی است که می خواهند قدرت را بدست بیاورند یا اینکه آن را حفظ کنند. شیوه تطمیع و تهدید و تبلیغات فراوان همین حالا هم وجود دارد و بسیاری از سیاستمداران از این حربه استفاده می کنند. اینکه مردم را به دنبال آرزوهای بلند گول بزنند و وعده و عید بهبودی اوضاع را بدهند. این روش کار سختی نیست و بسیار ساده است و مردم هم خیلی راحت فریب این سیاست بازی ها را می خورند. چه برسد به مردم آن زمان که رشد فکری زیادی نداشتند


[ دوشنبه 93/5/20 ] [ 12:7 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

    شما در عمر شریف و پربارتان بارها فیلم های مختلف، کارتون ها و انیمیشن های زیادی را دیده اید. در بعضی از آن ها از دست قهرمان داستان که مثلاً دست به خرابکاری خاصی زده، عصبانی شده و اگر دست تان به او می رسید، خرخره اش را می جویدید؛ اما در بعضی دیگر، نه تنها به خاطر خرابکاری قهرمان یا قهرمانان داستان، از دست شان عصبانی نشده اید که دل تان هم به حال آن ها سوخته است. این که چرا دل تان در بعضی موارد می سوزد، دلایل روانشناختی دارد و ما قصد پرداختن به آن را نداریم؛ ولی یک  نمونه اش انیمیشن «پَت و مَت» است که گاهی آدم دلش برای این دو کوچولوی بزرگ نما کباب می شود. تصور کنید دو نفر آدم به ظاهر بزرگ، مثلاً می خواهند قفل یک دَر را درست کنند؛ اما رفتارشان به خراب شدن کل خانه منجر می شود یا مثلاً می خواهند پیچ یک دستگاه را محکم کنند؛ ولی نتیجه اش از بین رفتن آن دستگاه و دستگاه های دیگر است. حالا شما در نظر بگیرید اگر جنابان آقایان «پَت و مَت» بخواهند کارهای زیر را انجام بدهند چه اتفاقی رخ می دهد:

- آسفالت کردن خیابان: این که آسفالت خیابان یا دیگر پروژه های عمرانی را به چند پیمانکار می دهند و آن ها پولش را می گیرند و فرار می کنند، بماند؛ اما وقتی کار آسفالت کردن تمام می شود، تازه متوجه می شوند که هنوز زیر سازی خیابان، لوله کشی آب و فاضلاب و سیم کشی برق و تلفن انجام نشده است.   آن گاه «پت و مت» دست به کار می شوند و با کندن خیابان، سیم کشی ها و لوله کشی ها را انجام می دهند. حالا شما از آن خیابان مادر مرده چه تصوری دارید؟

- احداث پل روگذر: اصلاً جریان ساخت پل روگذری که «پت و مت» سازنده ی آن باشند خودش تماشایی است؛ اما وقتی ساخت آن تمام می شود، معلوم می گردد که پل احداثی پیاده رو نداشته و هیچ گُداری هم برایش به خیابان های اطراف پیش بینی نشده است و البته مقداری هم مشکل امنیتی دارد، پیچیدن ماشین های بزرگ روی آن با دشواری و برخورد با گاردریل های اطراف انجام می شود، آسفالت اش به طرف پایین حرکت می کند، شیب اش آنقدر تند است که ماشین ها در هنگام برف و باران در پایین شیب می مانند و آب باران حیران می ماند که از کدام طرف پل می تواند به پایین سرازیر شود.

- متعادل و میزان کردن آمارها: تصور کنید «پت و مت» مشغول مرتب کردن آمارها و ستون های یک نمودار «هیستوگرام» هستند. ستون «تورم» درحال بالا رفتن است. «پت» خودش را به آن آویزان می کند تا از بالا رفتن آن جلو گیری کند؛ ولی موفق نمی شود. شدت بالا رفتن ستون نرخ تورم باعث می شود که او به هوا پرتاب شود و بیفتد روی هیستوگرام «نرخ تولید». شدت افتادن و سنگینی «پت»، ستون نرخ تولید را پایین می آورد. با پایین آمدن این ستون، فنر نمودار «نرخ بیکاری» از جایش در می رود و با شدت تمام به طرف بالا حرکت می کند. آقای «مَت» که روی این نمودار نشسته، به هوا پرتاب می شود و روی آقای «پت» – که روی ستون «نرخ ازدواج» مشغول به کار است – سقوط می کند و هر دو پایین می روند. «پت» عصبانی می شود. یقه ی «مت» را می گیرد و دعوای شان در می آید. آن ها باهم قهر می کنند. «پت» تصمیم می گیرد خواهر «مت» را طلاق بدهد و «مت» هم متقابلاً همین تصمیم را در باره ی خواهر «پت» می گیرد و این گونه می شود که ستون «نرخ طلاق» هم به شدت به طرف بالا میل می کند. نمودار طلاق در حال رفتن به بالا، دست نمودار «آسیب های اجتماعی» را هم می گیرد و با خودش بالا می برد تا تنها نباشد. آقایان «پت و مت» که می بینند بعضی از ستون های نمودار به صورت فزاینده در حال بالا رفتن هستند، کلنگ برمی دارند و به خراب کردن آن ها مشغول می شوند؛ اما فایده ای ندارد. نمودارها همچنان بالا می روند و آن ها را با خودشان به بالا می برند. آن ها که «فوبیا»ی ارتفاع دارند، سرشان گیج می رود و از آن بالا به پایین در می غلتند و از کادر خارج می شوند.

- مذاکرات: یک روز آقای «پت» در مراجعه به صندوق پستی اش، نامه ای دریافت می کند که در آن نوشته شده «ماگروهی هستیم موسوم به 2+3 و اگر شما هم به ما بپیوندید – که باید هم بپیوندید- می شویم گروه 3+3. ما شنیده ایم که شما "هسته" دارید. به همین خاطر باید با ما مذاکره کنید و هسته ها تان را هم دور بیندازید؛ وگرنه به شما حمله می کنیم». آقایان «پت و مت» در جواب شان می نویسند «ما مگر میوه ایم که هسته داشته باشیم؟ اطلاعاتی که به شما داده شده اشتباه است. تازه سلّمنا که هسته داشته باشیم، به شما چه ربطی دارد؟ اصلاً شما کی هستید»؟ گروه 2+3 در جواب می نویسد «نخیر! اطلاعات ما کاملاً هم موثق است و اصلاً هم به شما ربطی ندارد که این موضوع به ما ربط دارد یا ندارد» و «آژانس» می گیرند و گروهی را می فرستند تا بیایند و موضوع را از نزدیک بررسی کنند. آن ها هم می آیند و پس از بازرسی های فراوان- اتفاقاً!- یک هسته ی هلو در شکم «پت» و یک هسته ی آلو هم در شکم «مت» پیدا می کنند. آقایان «پت و مت» هم ضمن اظهار شرمندگی، آمادگی خود را برای شرکت در مذاکرات اعلام می کنند.

در روز اول مذاکرات، «پت» - که سرما خورده - عدسه ای می کند و از شدت آن، سرش به پارچ آب روی میز برخورد می نماید. پارچ هم نامردی نکرده و به طرف خانم «کارتون زشتون» برمی گردد. آب پارچ عرض میز را طی نموده و یکراست از یقه ی آن خانم متشخصه ی مذکوره فرو می رود و جیغ اش را در می آورد. از آن جلسه به بعد، خانم «زشتون» درمی یابد که باید یقه اش را ببندد و یک شال گردن هم بیندازد تا از اتفاقات ناگوار آینده جلوگیری نماید.

دور اول مذاکرات بی نتیجه پایان می یابد و دور دوم فرا می رسید. «پت» که به این دور از مذاکرات خوشبین نیست، به «مت» می گوید «من می دانم که مذاکرات به نتیجه نمی رسد» ولی «مت» می گوید که «حتماً مذاکرات به نتیجه می رسد». آن ها با همان اختلاف، پشت میز مذاکره قرار می گیرند. در حین مذاکره، اختلاف شان بالا می گیرد و بعد هم به زد و خورد می انجامد. «پت» مشت اش را گره می کند و به طرف «مت» پرناب می نماید. «مت» سرش را می دزدد. مشت «پت» سوت زنان به شقیقه ی آقای وزیر امور خارجه برخورد می نماید. آقای وزیر که در بین زمین و هوا معلق است، پایش به میز مذاکره گیر می کند. میز مذکور با همه ی مخلفات اش واژگون می شود و به روی گردن خانم «زشتون» می افتد. اعضای دیگر جلسه که منتظر فرصت هستند، به سر آقایان «پت و مت» می ریزند و کتک مفصلی را به جان شان می نوشانند. جلسه ی مذاکره به هم می خورد و اعضای آن با سر و صدا بیرون می روند. کشور وزیر امور خارجه که در بیرون منتظر نتیجه ی مذاکره است، به شدت برمی آشوبد. به گزینه های روی میز مراجعه می کند. یکی از آن خطرناک هایش را انتخاب می کند و به بهانه ی هسته دار بودن آقایان «پت و مت»، به خانه شان حمله و آن را باخاک بکسان می نماید. در همان حال به گروه 2+3هم زنگ می زند که سریعاً با «آژانس» بیایند و هسته ها را از شکم آقایان مذکور در آورند. آن ها پس از جستجوی بسیار - و با شگفتی تمام- اعلام می کنند که هیچ هسته ای را در هیچ کدام از اشکم های مبارک یافت نکرده اند.

در زندگی «پت و مت» از این نوع وقایع در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... زیاد دیده می شود که طرح نمونه های بالا «مشت نمونه ی خروار» است؛ ولی من حیث المجموع نگارنده که هر وقت فیلم «پت و مت» را می بیند دلش برای خیلی چیزها می سوزد و جزغاله می شود. شما چه طور؟؟


[ دوشنبه 93/5/20 ] [ 11:53 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]

خیانت زن و شوهر به همدیگر و عادی سازی باردار شدن و حل این مشکل با سقط جنین در بین رابطه های دوستی دختر - پسر از برنامه های هدف دار کانال های ماهواره است. ، اگر رسانه های ماهواره ای هدف دار بتوانند سد "عفاف" را در محیط

خانواده به راحتی بشکند می تواند رابطه غیر متعارف و نزدیکی را بین محارم در خانواده تولید کند که تبعات آن در بیرون از خانواده ها مشخص می شود.

- غرب با قدرت رسانه ای خود مادر و دختر را در خانواده زمینه تحریک پذیری پسر خانواده قرار داده، در خانواده های سنتی جایگاه ویژه پدر و مادر به صورت طبیعی مانع بسیاری از انحرافات است.

اما در شبکه های ماهواره ای یکی از اصلی ترین کارها خارج کردن پدر و مادر از محوریت خانواده و معرفی آن ها در اندازه "زمینه ساز تولد" است.

یکی دپگر از شگردها و دسیسه های کانالهای هدفدار برای به هم ریختن خانواده سنتی، ترویج خیانت زن و شوهر به هم دیگر و عادی جلوه دادن اینها به ویژه خیانت زن به شوهر است.

بویژه اینکه اگر زن بداند شوهرش به او خیانت کرده یک مسلم فرضی برای خود ایجاد می کند و خیانت به شوهرش را طبیعی فرض کرده و آن را حق طبیعی خود طلقی می کند.

عادی جلوه دادن ارتباط دختر و پسر قبل از ازدواج و در دوران دوستی تا مرحله باردار شدن از راه غیر شرعی از برنامه های مصور و غیر قابل انکار این کانال ها است.دختر اگر قبل از ازدواج ارتباط برقرار کرد و این ارتباط برای او عادی شد بعد از ازدواج هم معلوم نیست چقدر پایبند باشد. متاسفانه موارد متعددی مشاهده شده که دوستی ها و رابطه های غیر اخلاقی قبل از ازدواج با دوست مونث و یا مذکر به بعد ازدواج هم تسری یافته و این علقه خطر ناک و غیر دینی همچنان ادامه یافته است و در موارد زیادی به طلاق درحالت خوش بینانه، خشونت در خانواده و یا حتی به قتل منجر شده است.دغدغه بارداری دختران هم با ترویج سقط جنین از بین می رود.این مفهوم به این صورت مستقیم و غیر مستقیم در شبکه های ماهواره ای تبلیغ می شود.

هویت زدایی از مفهوم خانواده یکی دیگر از اهداف خزنده و حرفه ای کانال های ماهواره ای هدف دار است. به این معنی که در غرب تعداد زندگی های غیر رسمی که تحت عنوان ازدواج نبوده به شدت رو به افزایش است. دو نفر باهم زندگی مشترک می کنند بدون اینکه تعهدات قانونی و مالکیت در برابر یکیدیگر را داشته باشند.

جالب است بدانید که در برخی از کشورهای اروپایی از هر سه فرزند یکی نامشروع است چرا که در غرب مفهوم خانواده در حال از دست دادن معنای خود است این فرهنگ منحط در فیلم و سریال های ماهواره ای ترویج می شود.

مطلب قابل تامل و تعجب بر انگیز اینکه برخی از مدیران و سردمداران این کانال ها که برنامه و هدف اصلی این شبکه ها را ساماندهی کرده اند اجازه دسترسی و مشاهده هر برنامه ای را به خانواده خود و فرزند خود نمی دهد!!.


[ سه شنبه 93/5/14 ] [ 11:21 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]

 

بلوغ زودرس و غریزه جنسی لجام گسیخته ارمغان دیگر ماهواره

علاوه بر ترویج فمینیسم در ماهواره با ایجاد بلوغ زودرس بین دختران و پسران با فاصله طولانی سن ازدواج تا 25و 30 سالگی، غریزه جنسی آنها چگونه مهار خواهد شد.

با بررسی شبکه های ماهواره ای ثابت می شود که صاحبان شبکه های فارسی وعوامل آنها به شدت بر روی ترویج فمینیسم به معنی ایجاد حس رقابت شدید در بین زنان نسبت به مردان کار می شود.

کانال های هدف دار فارسی زبان سعی دارند القا کنند که زن و مرد نه رفیق هم بلکه رقیب جدی یکدیگرند و اگر زن اندکی کوتاهی کند عقب افتاده و قافیه زندگی را می بازد.

طبق نظرات کارشناسی اساتید علوم اجتماعی این رسانه ها جنس مرد را صرفا تامین کننده نیاز جنسی زن معرفی کرده و دخالت آن در سایر حوزه ها را زیر سوال برده و سعی بر خلع ید اختیار و مدیریت خانواده  از مرد را دارند.

شبکه های زمزمه، فارسی وان، من وتو و غیره مشاهده می شود که با تحریک انگیزه رقابت شدید بین زنان و مردان تعدد زوج را حق زن عنوان کرده و انتخاب چند همسری را حق طبیعی زن معرفی کرده و آن را عادلانه عنوان می کنند!.

در بین سریال های این شبکه ها بخصوص در سریال های سینمایی و خانوادگی با بهره گیری از گفتار، رفتار و خود ارایی هنر پیشه ها حس رقابت دختران و زنان را برای جلب توجه مردان تحریک می کنند.

تحریک جنسی پسران و دختران کم سن و سال و ایجاد بلوغ زودرس در انها به قدری در برنامه های شبکه های ماهواره مشهود بوده که بسیاری از خانواده ها سر وقت این مطلب را گرفته و برای هدایت و کنترل آن برنامه ریزی منسجم پیاده کرده اند.

بی شک جامعه ایده ال جامعه ای است که پسران و دختران با مفاهیم غریزه جنسی زمانی آشنایی یابند که با فاصله کوتاهی از آن ازدواج کنند حال با ایجاد بلوغ زودرس بین سنین 12 سالگی پسران و 9 سالگی دختران  که سن ازدواج آنها هم به 25 و 30 سال می رسد با این فاصله طولانی بین بلوغ و ازدواج غریزه جنسی آنها چگونه مهار خواهد شد؟!.

نوجوانی که در سنین 12 سالگی به سن بلوغ می رسد عقلانیت لازم برای کنترل غریزه خود را ندشته و قطعا صحنه های مستهجن یکی از اصلی ترین محرک بلوغ زودرس است.

پسر بچه های زیر 10 سال که دچار بیماری خود ارضایی و استمنا شده اند به گفته خانواده این افراد دلیل آن را برنامه ماهواره عنوان کرده اند./

 



[ سه شنبه 93/5/14 ] [ 11:12 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]

آیا دلیل تأکید بر نماز صبح را می دانید؟

با خواب غلظت خون بالا می رود و هر چه به صبح نزدیک می شویم خون غلیظ تر می شود.

و درست لحظات نزدیک شدن به اذان به حد اعلا می رسد

کسانی که بیدار میشوند با وضو گرفتن قدری خون تنظیم می شود

و با خواندن نماز بدن کاملا بالانس شده و به حالت نرمال بازمی گردد

بیخود نیست می گوییم خدا از مادر هم مهربانتر است.


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 1:4 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]
5 روش ساده برای کسب ثواب حتی پس از مرگ:
1-نسخه ای از قران به کسی عطا کن یا اینکه آن را در مسجد قرار بده
هر موقع کسی آن را تلاوت کند اجری برای تو نوشته خواهد شد.
2-ویلچری را به بیمارستانی اهدا کن و هر زمان که بیماری از اون استفاده کنه برای تو ثوابی نوشته خواهد شد.
3-در ساخت مسجد مشارکت کن ولو اینکه اندک باشد.
4-در یک جای عمومی آب سرکن قرار بده.
5- درختی را بکاروهر زمان که انسان یا حیوانی در سایه آن بنشیند و یا از ثمر آن بخورند و حتی پرنده ای بر روی آن لانه کند برای تو اجری نوشته می شود.
آیت الله بهجت(ره):خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیر بنویسد و خود را شریک گرداند؛زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام قبول و کدام رد می شود.

[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 1:0 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب