سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://saba515.ParsiBlog.com
 

                                           راههای اختلاف افکنی بین مسلمانان

 

1- اختلافهای میان مسلمانان را می توان با افزایش بدبینی میان گروههای درگیر و نیز انتشار کتابهایی که از این یا آن گروه بد می گوید، انبوه کرد. پول کافی هم باید برای تباهی و پراکندگی خرج نمود.

 

2-نادانی را می توان با جلوگیری از گشایش مدارس و انتشار کتابها ترویج داد.آتش زدن کتابها، تشویق مردم به این که فرزندانشان را به مدارس دینی نفرستند و با اتهام زدن به عالمان دینی همه میتوانند به این هدف کمک کنند.

 

3و4- آنها را می توان در یک حالت ناآگاهی نگاه داشت.برای این کار باید از بهشت بسیار گفت؛ آنان را نسبت به زندگی دنیا بی مسؤلیّت نشان دهیم وحلقه های صوفیّه را گسترش داد؛ کتابهایی که افراد را به زهد فرا میخواند ترویج نمود؛ همچون کتاب احیاءالعلوم غزالی، منظومه های مثنوی و کتابهای ابن عربی.

 

5- دیکتاتوری حکومتها را میتوان با سایه خدا در زمین نامیدن آنها نیرومندتر کرد.باید تبلیغ کرد که ابوبکر، عمر، عثمان، بنی امیّه، بنی عباس و علی همه با زور و شمشیر به حکومت رسیدند و حکومت فردی داشتند. ابوبکر با شمشیر عمر و با تهدید او به حکومت رسید. اینها همه نشان می دهد که حکومت در اسلام استبدادی است.

 

6-میتوان راهها را همینطور ناامن نگاه داشت. حکومتها را از مجازات دزدان بازداشت و دزدان را تقویت نمود؛ به آنها سلاح داد و آنان را به دزدی و بر هم زدن نظم تشویق نمود.

 

7- با تلقین باورها به قضا و قدر در میان آنها، می توان بر نابسامانی بهداشتی آنها افزود و گفت: که این همه از خداست و درمان، هیچ سودی ندارد. مگرخدا در قرآن از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام نمی گوید:« او به من غذا و آب می دهد و اگر بیمار شوم او مرا شفایم می دهد» و مگر نمی گوید: » او مرا می میراند و آنگاه او مرا زنده ام می کند» بنابراین شفا به دست خداست؛ مرگ به دست خداست و بدون درخواست او هیچ راهی برای شفا نیست و نه گریزی از مرگ که قضا و قدر از اوست.

 

8- چنان که در بخشهای 3 و 4 گفته شد میتوان این ویرانی و نابسامانی را همچنان نگاه داشت.

 

9- هرج و مرج را می توان حفظ کرد. باید این اندیشه را گسترش داد که اسلام یک دین عبادی است؛ سازماندهی ندارد محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و جانشینانش هیچ یک وزیر، نظام، اداره و قانون نداشتند.

 

10-در هم ریختگی اقتصادی، نتیجه طبیعی آشفتگیهای از پیش گفته است.آتش زدن فراوردههای کشاورزی، غرق کردن کشتیهای بازرگانی، به آتش کشیدن بازارها، شکستن سدها که آب در شهرها و کشتزارها می افکند و ریختن سم در آبهای آشامیدنی این درهم ریختگی را می افزاید.

 

11-حاکمان را می توان به فساد، شرابخواری، قمار و ریخت و پاش دارایی ها در امورشخصی تشویق کرد تا چیزی برای سلاح و مخارج ارتش باقی نماند.

 

12-می توان شایع کرد که اسلام زن را تحقیر می کند مگر در قرآن نیامده است که « مردان سرپرست زنانند» و مگر در سنت نیست که «زن همه شر است».

 

13-آلودگی و ناپاکی به طور طبیعی پیامد کم آبی است؛ باید با هر نیرنگی از افزایش آب جلوگیری کرد.

 

همفر که به همه مدارک و استاد محرمانه و سری وزارت مستعمرات دسترسی داشت با اشاره به برخی ضعف ها و کاستی ها در بین مسلمین، برنامه های این وزارت خانه را برای تباه کردن و نابودی سرزمین های اسلامی چنین بر می شمارد:

 

همفر فهرستی از سفارش و توصیه های مندرج در اسناد وزارت مستعمرات انگلیس برای از میان بردن نقطه های قوّت مسلمانان به شرح ذیل می نویسد:

 

1- زنده کردن فریادهای قومی، سرزمینی، زبانی، نژادی و مانند اینها درمیان مسلمانها.چنان که باید به مسلمانان سفارش کرد که به تمدن گذشته کشورهای خود و قهرمانان پیش از اسلام توجّه کنند: همچون زنده کردن فرعونها در مصر، دوگانه پرستی در ایران، تمدن بابلی درعراق و …

 

2-پراکندن چهار چیز ضروری است: شراب، قمار، زنا، و گوشت خوک آشکارا یا نهانی. در این اسناد آمده است که باید از همکاری یهودیان، مسیحیان، مجوس ، صابئیان و همه کسانی که حاضرند این امور زنده نگه داشته شود سود برد و برای اشخاصی که حاضرند این امور را گسترش دهند حقوق تعیین کرد. هر کس توانست این امور را گسترده و همه گیر کند به او جایزه دهند و تشویق نمایند. از دولت بریتانیا خواسته شد که آشکار یا پنهان از این امور پشتیبانی کنند و هر اندازه پول که لازم است هزینه نمایند تا از مجازات عاملان نشر این کارها جلوگیری شود. همچنین سفارش می کند ربا به هر شکل ترویج شود؛ اینکار افزون بر آنکه اقتصاد ملّی را ویران می کند، مسلمانان را در شکستن قوانین قرآن جرأت می بخشد. هر که یک قانون را بشکند، شکستن دیگر قانونها نیز برایش آسان می شود.

 

3و4- پیوستگی مردم با عالمان دینی را باید کاست و برخی از مزدوران را جامه عالمان پوشاند. آنگاه اینان همه گونه کار بد انجام دهند تا مردم به هر عالم دینی مشکوک شوند و نتوانند دریابند که این عالم است یا مزدور. گسیل این مزدوران به(الازهر، استانبول، نجف و کربلا) بسیار مناسب است. یکی از راههای کاهش دلبستگی مردم به عالمان دینی گشایش مدارسی است که مزدوران وزارت در آن کودکان را به گونه ای بپرورند که عالمان و خلیفه را دوست نداشته باشند. بدیهای خلیفه وخوشگذرانیهای او را بازگویند؛ به آنها بیاموزند که خلیفه اموال مردم را در راه فساد و هوسرانی خرج می کند، و او به هیچ روی همچون پیامبر نیست.

 

5- تردید برانگیختن در امر جهاد و شناساندن آن به عنوان مسئله ای که مربوط به زمان خاصی بوده و مدّت آن سپری شده است.

 

6- باید اندیشه نجس بودن کافران را از جان های شیعیان بیرون راند.

 

7-مسلمانان باید باور کنند که منظور پیامبر از اسلام، همه ادیان است چه نصرانیّت باشد وچه یهودیّت و مقصود تنها پیروان محمّد صلی الله علیه و آله و سلم نیست زیرا قرآن همه دینداران را مسلمان میخواند.

 

8-پیامبر و جانشینانش کلیساها را خراب نکردند و به آنها حرمت نهادند؛ چرا اینها کلیساها را تحریم می کنند.

 

9-باید این خبر که«یهودیان را از جزیرةالعرب بیرون رانید »و نیز اینکه «دو دین در جزیرةالعرب گرد هم نمیآیند» تردید افکند.

 

10- باید مسلمانان را از عبادت بازداشت و در سودمند بودن آن تردید افکند با این دستآویز که خدا از اطاعت انسانها بی نیاز است. باید به سختی از حج جلوگیری کرد و از هر گردهمایی مسلمانان چون نمازِ جماعت و حاضر شدن در مجالس حسین، ودسته های عزاداری؛ چنان که باید آنها را به سختی از ساختن مساجد، زیارتگاهها، کعبه، حسینیّه ها و مدارس بازداشت.

 

11- باید در خمس تردید افکند و آن را تنها برای غنیمت های به دست آمده جنگ با کفَار واجب دانست و نه منافع کسب و کار.گذشته از آن خمس را باید به پیامبر وامام پرداخت و نه عالم؛ دیگر اینکه عالمان با پولهای مردم خانه، قصر، چهارپا و باغ می خرند، بنابراین خمس دادن به آنها شرعی نیست.

 

12- اسلام را باید دین عقب ماندگی و هرج و مرج برشماریم؛ در عقاید مردم تردید ایجاد کنیم و پیوند مسلمانان را با اسلام سست کنیم. واپس ماندگی و ناآرامی و دزدی در کشورهای اسلامی را باید به اسلام نسبت دهیم.

 

13- باید پدران را از پسران جدا کنیم تا فرزندان به پرورش پدران گردن ننهند و تربیت آنان به دست ما بیفتد و ما آنان را از عقیده، تربیت دینی وپیوستگی با عالمان دور کنیم.

 

14- باید زنان را تشویق آنیم که عبا(چادر) از سر بیفکنند زیرا حجاب را خلیفگان بنی عباس رایج کردند و این یک عادت اسلامی نیست. آنگاه که زن عبا از سر افکند، جوانان را تشویق کنیم که به سوی آنان بروند تا فساد در میانشان افتد. در ابتدا باید زنان غیرمسلمان عبا (چادر) از سر بردارند تا زنان مسلمان نیز سر در پی آنان نهند.

 

15- نمازهای جماعت را باید با نسبت دادن فسق به امام جماعت وآشکار کردن بدیهای او و نیز دشمنی انداختن با شیوه های گوناگون درمیان امام و پیروانش برافکند.

 

16-امّا زیارتگاهها را باید به بهانه اینکه اینها در زمان پیامبر نبوده و بدعت است، ویران کرد و مردم را از رفتن به اینگونه مکانها بازداشت. باید در اینکه زیارتگاههای موجود واقعاً از آن پیامبر، امامان، و یا صالحان باشد تردید ایجاد کرد. پیامبر در کنار قبر مادرش به خاک سپرده شده و ابوبکر در بقیع دفن شده و قبر عثمان مشخص نیست؛ علی در بصره مدفون گردید و نجف محل قبر مغیره بن شعبه است، سر حسین در حنانه دفن شد و مزار خودش معلوم نیست؛ در کاظمین قبر دو نفر از خلیفگان است نه مزار کاظم و جواد از خانواده پیامبر؛ در طوس قبر هارون است و نه رضا از اهلبیت؛ در سامرا قبرهای بنی عباس است نه هادی و عسکری و)سرداب(مهدی از اهلبیت؛ بقیع را باید با خاک یکسان کرد ، چنانکه باید گنبدها وضریحهای موجود در همه کشورهای اسلامی را از میان برد.

 

17- در نسبت خانواده پیامبر به او باید تردید افکند.افرادی که سیّد نیستند عمّامه سیاه و سبز بر سر بگذارند، تا مردم نتوانند آنها را تشخیص دهند و به خانواده پیامبر بدبین شوند و درنسبت سادات با پیامبر تردید نمایند. چنانکه ضروری است عمّامه ها از سر عالمان دین و سادات برداشته شود تا هم نسبت خاندان پیامبر از میان برود و هم عالمان دینی در میان مردم حرمت نداشته باشند.

 

18-حسینیّه ها را باید با این دستآویز که بدعت هستند و در زمان پیامبر و جانشینانش نبوده اند، مورد تردید قرار داد و ویران کرد. چنان که مردم را باید به هر حیله از رفتن به این مکانها بازداشت؛ سخنرانان را کاهش داد؛ مالیّاتهای ویژه ای بر سخنرانی بست که خود سخنران و صاحبان حسینیّه آن را بپردازند.

 

19-باید پیام بی بندوباری را در جانهای مسلمانان دمید.هر کس که کاری بخواهد بکند؛ نه امر به معروف واجب است و نه نهی از منکر، نه آموزش احکام. باید به آنها گفت :« عیسی به دین خود، موسی به دین خود» و « کسی را در گور دیگری نمی گذارند»و امر و نهی به عهده دولت است نه مردم.

 

20 کاهش جمعیّت لازم است.مرد نباید بیش از یک همسر بگیرد؛ باید در راه ازدواج محدودیّت هایی پدید آورد؛ عرب نباید با فارس ازدواج کند؛ ترک نیز نباید با عرب ازدواج نماید.

 

21- باید از دعوت و هدایت به اسلام و گسترش آن جلوگیری کرد. باید این اندیشه را گسترش داد که اسلام یک دین قومی است.

 

22-سنّتهای نیکو باید محدود گردند و این کارها به دولت سپرده شوند. هیچکس حق نداشته باشد، مسجد، مدرسه و یا مکانی برای کودکان بی سرپرست بسازد؛ همینطور دیگر سنّتهای خوب و صدقه های همیشگی.

 

23- باید با این دستآویز که قرآن کم و زیاد شده است، در آن تردید افکند.و قرآنهای ساختگی که کاستیها و افزودنی هایی داشته باشند، توزیع کردد. باید آیاتی که در آنها از یهود و یا نصارا بدگویی شده برداشته شوند؛ آیات جهاد و امر به معروف حذف شوند؛قرآن به زبانهای فارسی، ترکی و هندی برگردانده شود. در کشورهای غیرعرب از قرائت قرآن به زبان عربی نهی گردد. چنانکه باید اذان، نماز و دعا به زبان عربی در کشورهای غیر عرب ممنوع شوند. دراحادیث نیز می بایست تردید افکند و آنچه در مورد قرآن توصیه شد مانند تحریف، ترجمه و بدگویی، در مورد روایات نیز باید عمل شود. 


[ یکشنبه 93/3/25 ] [ 9:46 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب