سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://saba515.ParsiBlog.com
 

گم کردن ساعت

کشاورز? ساعتش رادر انبارعلوفه گم کرد
ساعت? معمول? امّابا خاطره ا? ازگذشته
بعدازآنکه آنران?افت ازگروه? کودکان که مشغول
باز? بودند مددخواست و وعده دادهرکس آنراپ?داکند جا?زه در?افت میکند
کودکان به محض اینکه موضوع جا?زه مطرح شد به انبارهجوم آوردند وتمام? کپّه ها? علف راگشتند امّاپ?دانشد
کودکان از انبارب?رون رفتند وموقع? که کشاورزنوم?د شده بود دختری نزداو آمد و از او خواست به اوفرصت بدهد
کشاورزنگاه? به او انداخت وباخود اند?ش?د چراکه نه؟کودک? صادق بنظرم?رسد
کشاورز کودک رابه انبارفرستاد
بعداز اندک? کودک درحالیکه ساعت رادر دست داشت از انبارب?رون آمد
کشاورز ازطرف? شادمان شدو ازطرف د?گرمتحیرکه چگونه کام?اب? ازآنِ ا?ن کودک شدو پرس?د چطورموفّق شد?
دختر گفت من کارز?اد? نکردم؛ رو? زم?ن نشستم و درسکوت گوش دادم تاصدا? ت?کتاک ساعت راشن?دم و درهمان جهت حرکت کردم وآنرا?افتم؛ ذهن وقت? که درآرامش باشد بهتراز ذهن? پراز مشغله فکرم?کند.


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 12:26 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب