http://saba515.ParsiBlog.com | ||
نامه به روحانی در دومین سالروز انتخابشان جناب آقای روحانی! سلام؛ سالگرد انتخاب روحانیدر آستانه دومین سالروز انتخاب شما به عنوان رئیس جمهور ایران اسلامی هستیم و به رسم ادب، این ایام را به شما تبریک می گویم؛ انتخابات با همه شور و غوغایش انگار همین دیروز بود و هنوز بیشترین تصویر ذهنیم از شما آن تصویری است که شما کلید بزرگی را بالای سرخود گرفته بودید و مطرح ترین شعاری که از شما به ذهن دارم دفاع قاطع شما از امکان حذف توآمان تحریم ها و حفظ حقوق هسته ای است و این که می فرمودید برای کشور برنامه های 100 روزه و 6 ماهه و یکساله دارید. امروز بعد از گذشت 2 سال از انتخاب حضرتعالی به مسیری که برای رفع تحریم ها تاکنون طی شده است و به متون چارچوب های توافق از ژنو تا لوزان که نگاه می کنیم، می بینیم که تنها بخش کوچکی از تحریم های فرعی و آن هم به صورت مشروط و موقت متوقف خواهند شد و با این وجود شما همچنان حل تمام مشکلات کشور را در گروی مذاکره و رفع تحریم می دانید. اکنون برای ما به صورت جدی جای سوال است که این شعارها و برنامه ها و عملکردها و برنامه های 6 ماهه و یکساله و … در چه زمانی محقق خواهند شد؟
سخنان امروز شما برای ما جای سوال دارد که چگونه این رفع موقت و مشروط بخش کوچکی از تحریم ها قراراست گره از مشکلات آب و هوا و محیط زیست و تولید و اقتصاد و عدالت و … کشور بازکند؟ آیا این حواله دادن همه مشکلات به تحریم به معنی نادیده گرفتن منابع عظیم طبیعی و انسانی و توان مدیریتی دولت و استیصال شما نیست؟
این که شما قصد ادامه مذاکرات و رفع تحریم ها را دارید قابل احترام، ولی این که مدام بر نشدن و نتوانستن و خالی بودن خزانه و این که همه چیز در گروی مذاکره و تحریم است و این که اگر تحریم ها رفع نشود ما در تأمین آب و هو و محیط زیست و نان و غذای کشور خواهیم ماند، چه قدرتی برای چانه زنی برای مذاکره کنندگان و چه امیدی برای مردمی که به شما رأی داده اند و چه نمادی از تدبیر برای دولت شما باقی گذاشته است؟
تکیه شما به آرای 50?7 درصدی مبنی بر این که شعارهایتان را محقق کنید صحیح و مورد احترام ماست، ولی آیا به نظرتان تحریف در شعارهایتان غش در معامله با مردم و رهبری نیست؟! ما کجا قرار بود هم تحریم هایمان بماند و هم هسته ای مان در کوچکترین حد منجمد شود و هم کشور دچار مسائل امنیتی گردد؟! آیا شما با مردم چنین قراری داشتید؟! آیا شما قرار نبود که هم هسته ای را تأمین و هم تحریم را حذف کنید؟! آیا قرار بود مردم با رفراندوم، تنها یکی از این دو را انتخاب کنند؟! آیا این رفتارها درراستای شعارهای تان قابل تعبیر است؟!
جناب رئیس جمهور یادم هست که در شعارهای تان بر ادامه دادن هدفمندی یارانه ها تأکید داشتید و حتی دقیقاً یادم هست که می گفتید الان ارزش یارانه نقدی 45 هزارتومانی کاهش یافته و دیگر پاسخگوی هزینه های خانوار نیست و باید تقویت شود، ولی به راستی آیا شما به شعارهای یارانه ای خود پایبند بودید؟! آیا در ازای آزادسازی یارانه ها (اعم از یارانه های بنزین و برق و گاز و نان و …)، چیزی بر یارانه نقدی یا غیرنقدی مردم افزودید؟! آیا شما در حال ادامه طرح هدفمندی یارانه ها هستید و یا راه حذف یارانه ها را کلید زده اید؟! آیا قراربود به مردم کمکی برسانید و یا این که دست تان را در جیب مردم بنمایید؟!
جناب رئیس جمهور یادم هست که شما با شعار تشکیل دولت راستگویان مدام مردم را به صداقت خود و دولت تان امید می دادید ولی آیا به راستی دولت شما مثلاً در بحث تهیه یا انتشار و یا عدم انتشار فکت شیت و یا در برخی ادعاهای تان در خصوص توافق ژنو یا لوزان مبنی بر به زانو درآوردن دشمن و الزام آور نبودن بیانیه لوزان و یا در افزایش شبانه قیمت ها و حذف یارانه های نقدی برخی اقشار علی رغم اعلام رسمی مبنی بر عدم افزایش هرگونه قیمت یا حذف یارانه ها در سال 94، مکرراً مرتکب کذب و یا فریبکاری نشده است؟ جناب رئیس جمهور! آیا یادتان هست که از خدا یاری خواستید تا دهان منتقدان را خرد نکنید؟! ولی به راستی غیر از دعا، چه اقدامی در برآورده کردن این خواسته کردید؟! البته باید صادق بود و گفت که شما واقعاً دهان منتقدان را خرد نکردید، لیکن به کرات، با تهمت و توهین تلاش کردید که شخصیت منتقدان خود را خرد کنید، عباراتی مانند بی سواد، ترسو، بزدل، به جهنم، رانتخوار، نانخور تحریم، تازه به دوران رسیده، تعامل هراس، افراطی، بی شناسنامه، متوهم، عصرحجری، خشونت طلب، مزدور، تغذیه شوندگان از جای خاص، مزدور و… یادآور نوع مواجهه شما با دهان منتقدان داخلی است و در این میان دریغ از یک کلام درشت نسبت به دشمنان خارجی که تازه ایشان را مودب و باهوش خطاب کردید.
جناب روحانی! فکر نمی کنم هیچ رئیس جمهوری با شعار بی احترام به مردم توانسته باشد رأی بیاورد و البته شما هم مدعی اخلاق و احترام به مردم بودید، ولی به راستی آیا توانستید کرامت مردم را حفظ کنید؟! کاری به صف های سبد کالا و یا پمپ بنزین (که در همین ماه اخیر رخ داد ندارم) ولی این که شما بارها و بارها کسانی را که به شما رأی ندادند را حامی خشونت، بی منطقی و افراطی گری معرفی کردید را در راستای احترام به مردم ندیدم و این که متأسفانه نگاه شما به مردم را نوع ابزاری یافتیم، هرجا که خواستید مردم را بی سواد، بی تخصص و نامحرم از محتوای مذاکرات معرفی کردید و هرجا که کم آوردید و خواستید نظام را تحت فشار قرار دهید، حرف از رفراندوم زدید در حالی که مردم را درآن امور ناآگاه نگاه داشتید. جناب روحانی چگونه باور کنیم شما که برای مردم حق دانستن قائل نیستید، حق انتخاب قائل باشید؟!
جناب روحانی شما در شعارهای انتخاباتی و در هنگام گرفتن رأی اعتماد برای کابینه، خودتان و کابینه را حامی و تابع رهبری و مخالف فتنه گران خواندید، ولی اکنون چگونه است که در برابر نظرات رهبری مدام نظرات مخالف و متضاد بیان می کنید؟! چه شده است که به چارچوبهای رهبری در خصوص مدیریت اقتصادی کشور، نرمش قهرمانانه و مذاکرات هسته ای پایبند نیستید و علناً به زشتی با آنها مخالفت می کنید؟! چه شده است که نرمش قهرمانانه را به توافق به هرقیمتی تحریف کرده اید؟! چه شده است که به جای تبعیت از منویات رهبری در خصوص مدیریت مبتنی بر توان داخلی، همه چیز را به توافق خارجی گره زده اید؟! چه شده است که علی رغم مخالفت رهبری با مذاکره زیر سایه شبح تهدید و مخالفت با هرگونه بازرسی از مراکز نظامی همچنان زیر سایه شبح تهدید و زیاده خواهی و دبه کردن های طرف مقابل، حاضر به ترک میز مذاکره که نه، حتی حاضر به تهدید به ترک میز مذاکره هم نیستید؟! آیا گمان نمی کنید که سیاه نمایی هایی که از وضعیت کشور کردید و تحمل جسارت ها و دبه هایی که از دشمن انجام دادید، موجب زیاده خواهی های بی حدوحصر دشمن گردیده است؟! جناب روحانی، جملات و عبارات و طعنه های شما به چارچوب های رهبری و در عوض دم برنیاوردن در برابر تهدیدهای خارجی، کام ما و مردم عزیز ایران را تلخ کرده است و اگر چه دور نیست که این تلخی به دست روزگار، به کام خودتان سرازیر شود، ولی ای کاش خودتان این فرصت دوساله باقیمنانده را مغتنم می شمردید و آن طوری که با مردم و رهبری قرار داشتید در پی تأمین منافع ملی و عزت ملی براساس اعتماد به توان و تحمل مردم می بودید.
هرآنچه که در این نامه گفته شد، منافی زحمات شما و دولت شما نیست، لیکن مقایسه ای بود از آنچه که شعار دادید و توقع داشتیم با آنچه که عمل کردید و شاهد بودیم. [ شنبه 94/3/30 ] [ 12:18 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
همگام با امام خویش در کوره حوادث آخرالزمان در مقام بیان و تعریف شرایط آخرالزمان، صحبت از وجودفتنه ها و آزمایش ها بسیار است. شرایطی فتنه گون که گذر از آن و حفظ دین در آن، ساده و آسان نخواهد بود. امام باقر علیه السلام می فرماید: مردم در آخرالزمان صبح را آغاز می کنند با تمسک به شریعتی از امر ما، ولی چون عصر فرا می رسد از آن خارج شده اند، یا شب را با تمسک به شریعتی از اهل بیت علیهم السلام می گذرانند اما صبح می کنند در حالی که از آن خارج شده اند. (1) آن به آن و لحظه به لحظه مردم آخرالزمان در معرض این ابتلائات قرار دارند تا سره از ناسره متمایز گردد. امام باقر علیه السلام می فرماید: به خدا قسم با امتحانات و ابتلائات الهی متمایز خواهید شد، به خدا قسم مانند طلا تصفیه خواهید شد، به خدا قسم که غربال خواهید شد همان گونه که گندم را غربال می کنند تا دانه های پست از میان گندم ها خارج شود. (2) آزمایشات آخرالزمان با هدف آشکار شدن جوهره وجودی افرادی است که ادعای یاوری آن امام موعود را دارند. در کوره آخرالزمان است که صدق و کذب ادعاها معین شده و جمع ناب یاران شکل می گیرد. آخرین حاکم الهی نیازمند یارانی ناب و خالص است که در لحظات بحرانی توانایی تشخیص حق از باطل را داشته باشند و از جنس طلحه و زبیر و امثالهم نباشند. فتنه و آزمایشی سخت با توجه به آیاتی که در قرآن کریم وارد شده آزمایش انسان ها به دو صورت انجام می گیرد: اول از طریق نعمت ها و بلایایی که به ایشان می رسد. در این امور نوع رفتار افراد –شکر نعمت، کفران نعمت، صبر در بلا، جزع و فزع در مصیبت و... - موضوع آزمایش قرار می گیرد. (3) دوما از طریق ایجاد شرایط غفلت و فریب توسط منافقین و شیطان صفتان که سبب آمیخته شدن حق و باطل و دشواری شناخت حق می گردد. منظور ما از فتنه در این مقال نوع دوم آن است.(4) یکی از ویژگی های مهم منتظران ظهور، شناخت امام بیان شده است. این شناخت تنظیم کننده همه ابعاد زندگی فرد است که در نهایت به او لیاقت و شایستگی حضور در جمع یاران ناب منجی موعود را می دهد. یارانی که در کوره حوادث چون پاره های فولادند مقام معظم رهبری می فرمایند: "امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم یخف علی المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانی که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمی شود؛ می فهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توی میدان، معاند دیگر نمی تواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد می فرماید: «و لیکن یوخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنهگر یک تکه حق، یک تکه باطل را می گیرد، اینها را با هم مخلوط می کند، در کنار هم می گذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ علی اولیائه»؛ آن وقت کسانی که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه می شود." (5) اینجاست که فرد نیازمند معیار و شاخصی است تا بتواند وقایع را با آن بسنجد و مسیر درست را بیابد. در طول تاریخ بسیارند افرادی که در چنین شرایطی یه علت نداشتن معیار در سراشیبی انحراف قرار گرفته و از مسیر دین خارج شدند. شاخص و معیار نجات امام صادق علیه السلام می فرماید: به خدا سوگند که این امام برای مدتی طولانی پنهان خواهد شد که در آن حال کسی جز آنکه به امامت او معتقد و به دعا کردن برای شتاب فرج موفقش کرده اند از تباهی و نابودی نجات نمی یابد. در این روایت اصلی ترین معیار اعتقاد به امامت حضرت مهدی علیه السلام معرفی شده، اعتقادی که منشا اثر باشد و به فرد قدرت تشخیص حق از باطل بدهد. براساس زیارت جامعه کبیره مردم در رویایی با مقام امامت و ولایت جامعه به 3 گروه تقسیم می شوند گروه اول: راغب عنکم مارق راغب: مارق: یعنی کسی که ثابت قدم نیست. همچون خوارج نهروان که در دین آمدند و زود از آن خارج شدند و اثری از دین ندارند. هرکس از شما اهل بیت -که صاحب مقام عصمت و علم الهی هستید - روی گردان شود، هرکس که شاخص و معیار ولایت شما را گم کند، از دین خارج شده است. گروه دوم: اللازم لکم لاحق لازم: لزوم به معنای همراهی همیشگی چیزی با چیز دیگر است. لاحق: چیزی در مسیر حرکت به چیز دیگری برسد. هرکس ملازم و همراه همیشگی شما باشد و آن به آن عقاید و اخلاق و اعمال خود را با معیار شما بسنجد یقینا به حقیقت خواهد رسید و چنین شخصی در شرایط فتنه گون دچار تردید نخواهد شد. گروه سوم: المقصر فی حقکم زاهق مقصر: از ریشه قصر و کوتاهی کردن است. این واژه اگر به باب تفعیل برود به معنای سستی کردن است که در آن اقدام، عمدی وجود داشته باشد. زاهق: از ریشه "زهق" جلو افتادن، رفتن و از حد گذشتن است. هرکس که با اختیار و قصد خویش در رعایت حق شما (حق ولایت و سرپرستی) کوتاهی و سستی کند از حد اعتدال خارج شده و از معیار و شاخص جلو افتاده است. از میان سه گروه فوق تنها گروه دوم توانایی سربلندی در غربالهای آخرالزمانی را خواهند داشت. کسانی که مقداد و سلمان وار پیرو بی چون و چرای امام زمان خویش هستند، با سکوت امام ساکتند و با قیام او در میدان جنگ. آزمایشات آخرالزمان با هدف آشکار شدن جوهره وجودی افرادی است که ادعای یاوری آن امام موعود را دارند. در کوره آخرالزمان است که صدق و کذب ادعاها معین شده و جمع ناب یاران شکل می گیرد. آخرین حاکم الهی نیازمند یارانی ناب و خالص است که در لحظات بحرانی توانایی تشخیص حق از باطل را داشته باشند سه محور اساسی سبک زندگی مهدوی لازم به ذکر است همراهی با امام در 3 مرحله عقیده و اندیشه، اخلاق، و اعمال باید صورت گیرد. نمی توان در خواندن نماز و روزه اقتدا به امام کرد اما ایثار و گذشت امام را نداشت. نمی توان حبّ امام را در دل داشت اما از دشمن او برائت نجست. نمی توان اهل مسجد بود اما اندیشه شیطانی داشت. همراهی با امام یعنی هر چه را امامت عمل می کند انجام دهی و هر چه را او ترک می کند ترک کرده باشی. برای همراهی با امام باید سبک زندگی او را در 3 محور مذکور به طور دقیق و کامل شناخت و با او همگام شد. به همین علت یکی از ویژگی های مهم منتظران ظهور شناخت امام بیان شده است. این شناخت تنظیم کننده همه ابعاد زندگی فرد است که در نهایت به او لیاقت و شایستگی حضور در جمع یاران ناب منجی موعود را می دهد. یارانی که در کوره حوادث چون پاره های فولادند. امام باقر علیه السلام می فرماید: هر کس عارف به امامش از دنیا برود مانند کسی است که قیام کرده و در خدمت مولایش در خیمه آن حضرت باشد. (6) پی نوشت: 1) غیبت نعمانی باب12 ح12. 2) همان ح8 3) انفال 28،انبیاء 35،کهف 7،فرقان 20. 4) اعراف 27،توبه 48. 5) بیانات 1388/10/29. 6) بحار الانوار ج52ص22 به نقل از کتاب پایان جاهلیت
[ شنبه 94/3/30 ] [ 12:17 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
فراتحلیل مذاکرات هستهای؛ گره پرونده هستهای ایران کجاست؟ /راهحلها متوقف به تقویت درونی ماست رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی فرمودند «مسئلهی هستهای بهصورت یک گره در آمده است، این، راهحلهایی دارد، آن راهحلها متوقف به تقویت درونی ماست. رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی فرمودند: «مسئلهی هستهای بهصورت یک گره در آمده است، این، راهحلهایی دارد، آن راهحلها متوقف به تقویت درونی ماست. اگر این تقویت در درون انجام بگیرد، آن کار آسان خواهد شد.» در یادداشت زیر سعی شده است تا این موضوع مورد واکاوی و تحلیل قرار بگیرد. *گره پرونده هستهای ایران کجاست؟/راهحلها متوقف به تقویت درونی ماست بیش از یک دهه است که موضوع هستهای ایران به عنوان یک چالش بینالمللی از سوی رسانهها و دولتهای غربی به افکار عمومی جهان معرفی شده است. در طول این سالها، پروندهی هستهای ایران با افتوخیزهای مختلفی مواجه بوده است. در اوایل دههی 80 شمسی حتی توافقی میان ایران و سه کشور اروپایی انجام شد، اما دیری نپایید که آن توافق به دلیل زیادهخواهیهای طرف غربی منحل شد و باز هم پروندهی هستهای به خانهی اول خود بازگشت. در طول مذکرات دو سال اخیر نیز سطح توقعات غرب و مخصوصا آمریکا تا بدانجا افزایش یافت که در آستانهی «مذاکرات لوزان»، رئیسجمهور آمریکا با تکرار مواضع قبلی خود اذعان کرد که ایران میبایست برای رسیدن به توافق، «امتیازات» بیشتری بدهد! حتی گفتوگوهای نُه روزهی لوزان هم نتوانست چارهی کار شود. در طول مذاکرات دو سال اخیر نیز سطح توقعات غرب و مخصوصا آمریکا تا بدانجا افزایش یافت که در آستانهی «مذاکرات لوزان»، رئیسجمهور آمریکا با تکرار مواضع قبلی خود اذعان کرد که ایران میبایست برای رسیدن به توافق، «امتیازات» بیشتری بدهد! حتی گفتوگوهای نُه روزهی لوزان هم نتوانست چارهی کار شود و رئیسجمهور آمریکا، بلافاصله بعد از اعلام بیانیهی مطبوعاتی مذاکرات، جلوی دوربین رفت و با اشاره به اینکه به ایران «اعتمادی» ندارد و هرگونه توافقی صرفا بر مبنای «راستیآزمایی» است گفت: «ایران با محدودیت شدید در برنامهی خود مواجه خواهد شد و ایران همچنین با بیشترین بازرسیهای شدید و سرزده و رژیم شفافیت موافقت کرد که هرگز در هیچ برنامهی هستهای در تاریخ دربارهی آن مذاکره نشد. بنابراین این توافق براساس اعتماد نیست بلکه براساس راستیآزمایی بیسابقه است.» * گره پروندهی هستهای ایران کجاست؟ با این توضیحات سؤالی که مطرح میشود این است که گره پروندهی هستهای ایران کجاست و چگونه باز خواهد شد؟ ایران میبایست چه تدبیر و سیاستی بهمنظور رسیدن به بهترین راهحل اتخاذ کند؟ چارهی کار در چیست؟ به نظر میرسد حل مسئلهی هستهای و باز شدن گره آن، در گرو فهم «دقیق»، «همهجانبه» و از «همهی ابعاد آن» - و نه صرفا تمرکز بر مسئلهی هستهای- است. برای فهم، تحلیل و اتخاذ بهترین راهحل میبایست به همهی «زمینهها» و «پیشزمینهها» ی بهوجودآورندهی یک «رخداد» توجه کرد. بنابراین باید فراتر از هستهای و یا بهتر بگوییم مبتنی بر یک «نگاه کلان» به این مسئله نگریست و ابعاد و زوایای آن را مشخص کرد. از این زاویه، اگرچه میتوان موضوعات مختلفی را بیان کرد اما در ذیل به دو موضوع اشاره میشود یکم. از حیث نسبتهای چهارگانهی منطق (نسب اربع)، نسبت میان ایران و آمریکا از جنس «تباین» است. این دو کشور، حتی در موضوعات مشترک، از حیث «نظر» (ماهیت، اندیشه و ایدئولوژی) و «عمل» (اقدامات، راهبردها و تاکتیکها) در تقابل با هم قرار دارند. این همان موضوعی است که رهبر انقلاب چند روز پیش در در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیهالسلام، از آن با عنوان تقابل «گفتمان نوین اسلامی» در برابر «گفتمان جاهلیت مدرن» یاد کرده و فرمودند: «چشمان تیزبین ملّتها میتواند تشخیص بدهد؛ میتواند این دو گفتمان را در مقابل هم ببیند. این دو گفتمان با هم آشتی نمیکنند، این دو گفتمان به هم نزدیک نمیشوند؛ نمیتوانند آشتی کنند. یک گفتمان گفتمان ظلم و ستیزهگری با مظلومان و ملّتها است؛ یک گفتمان گفتمان حمایت از مظلومان و مقابلهی با ظالمان است؛ اینها چطور میتوانند دست به هم بدهند؟ چطور میتوانند به هم نزدیک بشوند؟» به همین علت اساسا رهبر انقلاب به مذاکرهی با آمریکا خوشبین نیستند. البته این عدم خوشبینی، نه دیدگاهی برخاسته از شرایط سالهای اخیر، بلکه مبتنی بر یک «نگاه معرفتی و گفتمانی» و البته برخاسته از «تجربهی تاریخی» ملت ایران است. 24 سال پیش، در نخستین سالهای رهبری حضرت آیتالله خامنهای، در سالهایی که تازه بحث رابطهی ایران و آمریکا داغ شده بود، ایشان به همین مسئله اشاره کرده و چنین گفتند: «مرتب از رئیسجمهور آمریکا سؤال مىکنند که نظر شما راجع به روابط با جمهورى اسلامى چیست؛ او هم مىگوید ما جداً اصرار داریم که روابطمان را با ایران حسنه کنیم! این حرف، یک حرف غیرصادقانه است. بله، با جمهورى اسلامىِ اسمى، با جمهورى اسلامىاى که از ارزشها و هدفهاى اسلامى صرفنظر کند، با جمهورى اسلامىاى که دیگر اسمش یک دروغ خواهد بود، آمریکاییها حاضرند آشتى کنند و همکارى نمایند؛ اما با جمهورى اسلامىاى که ارزشهاى اسلامى را بهصورت حیاتىترین خواستههاى خود در دست بفشرد و از آن صرفنظر نکند، دلشان صاف نیست و نخواهد شد.» درست در همین سالها بود که بیل کلینتون، میز ریاست جمهوری ایالات متحده را بر عهده داشت و اتفاقا در دورهای که برخی از افراد و جریانهای سیاسی داخلی، خوشباورانه صحبت از سرگیری روابط ایران و آمریکا میکردند، تحریمها و فشارهای اقتصادی و سیاسی جدید بر ایران آغاز شد. در دوران همین رئیسجمهور دموکرات آمریکا بود که سیاست «مهار دوجانبه» به اجرا در آمد. دو سال بعد، کلینتون کلیه شرکتهای آمریکایی را از مبادلهی اقتصادی با ایران منع کرد. بعد از آن نیز قانون «داماتو» و قانون «تحریم ایران و لیبی» به تصویب رسید. هدف از اجرای همهی این قوانین و طرحها، جلوگیری از افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی ایران بود آنچنانکه رهبر انقلاب در دیدار 29 بهمنماه 93 چنین فرمودند: هدف اصلی از مذاکرات، لغو همهی تحریمها و به تبع آن گشایش اقتصادی و حل مشکلات معیشتی مردم است. اما گفتهاند و درست هم گفتهاند که در عالم سیاست نباید همهی تخممرغها را در یک سبد چید. سیاستمدار چیره و زبردست آن کسی است که برای حل یک «مسئله»، چندین «راهحل» داشته باشند. «از بعد از تمام شدن جنگ، یعنی از سال 67 که هشت سال دفاع مقدّس تمام شد، یک برنامهریزیِ عمومیِ قدرتهای استکباری وجود داشت برای اینکه نگذارند ایران اسلامی تبدیل بشود به یک قدرت اثرگذار اقتصادی در منطقه؛ سعی کردند، روی این کار کردند. خب، جنگ که تمام شد، ما شروع کردیم به برنامهریزی برای مسائل اقتصادی و پیشرفتها؛ مشغول برنامهریزی شدیم؛ اینها فهمیدند که اگر جلوی ایران را نگیرند، اگر چنانچه اخلالگری نکنند، دخالت نکنند، مزاحمت نکنند، ایران اسلامی با تواناییهای خود - که آن روز سایهی وجود شریف امام بزرگوار هم بر سر ما بود و حیات مبارک ایشان ادامه داشت - با تکیهی به اسلام، با تکیهی به مردم، تبدیل خواهد شد به یک قطب اقتصادی منطقهای و روی اقتصاد منطقه و اقتصاد بینالملل اثر خواهد گذاشت، [لذا] برنامهریزی شد برای اینکه نگذارند. دوم. به نظر میرسد اصلیترین هدف مقامات آمریکایی از مذاکرات با ایران، «تغییر رفتار» ایران است نه مسئلهی هستهای. بنابراین پروندهی هستهای «فرع» است و تغییر رفتار ایران «اصل». پس آمریکاییها دنبال توافقی هستند که از طریق آن بتوانند رفتار ایران را تغییر دهند. توماس فریدمن، نویسندهی معروف «نیویورک تایمز» نیز در مصاحبهای به این موضوع اشاره کرد و گفت: «به نظر من با توافقی که اوباما با ایران بر سر مسئلهی هستهای انجام میدهد امکان این تغییر در داخل ایران فراهم میشود. البته من نمیخواهم در این خصوص پیشگویی انجام دهم اما دست کم این امکان وجود دارد که با این توافق، مشارکت ایران در مسائل جهانی بیشتر شود و در نتیجه آن تغییراتی در داخل ایران رخ دهد. به همین دلیل و مواردی از همین دست است که آمریکا به مذاکرات با ایران نیاز دارد. اولا آنکه اوباما یکی از معدود رؤسایجمهوری است که تاکنون از خود «میراث» ی بر جای نگذاشته است و حال، به سرانجام رساندن توافق هستهای با ایران، میتواند بهترین میراث اوباما در سال پایانی دولت وی باشد. ثانیا اینکه آمریکا گزینهی دیگری غیر از «مذاکره» ندارد. حملهی نظامی بهعنوان آلترناتیو مذاکره، تنها گزینهی محتمل دیگر آمریکا است که با توجه به بحرانهای عدیدهای که در حال حاضر آمریکا گریبانگیر آنها است، و نیز با توجه به برآوردهای واقعبینانهای که آمریکاییها از توان نطامی و دفاعی ایران دارند، کاملا غیرمعقول و هزینهزا است. کمااینکه باراک اوباما سال گذشته، در سخنرانی خود در دانشکدهی نظامی وستپوینت به این نکته اشاره کرد که راهبرد جدید آمریکا، پرهیز از «مداخلهی مستقیم» (یعنی درگیری نظامی) در سایر کشورها و استفاده از بازیگران نیابتی و منطقهای است. * راهکار جایگزین برای حل مسئله تا اینجا مشخص شد که گره پروندهی هستهای ایران در کجاست، حال باید به این پرسش پاسخ داد که پس چارهی کار چیست؟ میدانیم که هدف اصلی از مذاکرات، لغو همهی تحریمها و به تبع آن گشایش اقتصادی و حل مشکلات معیشتی مردم است. اما گفتهاند و درست هم گفتهاند که در عالم سیاست نباید همهی تخممرغها را در یک سبد چید. سیاستمدار چیره و زبردست آن کسی است که برای حل یک «مسئله»، چندین «راهحل» داشته باشند. حال اگر بپذیریم که مهمترین و بزرگترین مسئلهی حال کشور، اقتصاد است، به نتیجه رسیدن مذاکرات، صرفا یکی از راهحلها (آن هم به اذعای کارشناسان، نه چندان مهم) برای حل این مشکل است. اما حل مشکلات اقتصادی کشور راهحلهایی دیگری هم دارد که اتفاقا در دسترستر و سهلالوصولتر از به نتیجه رسیدن توافقات و دل بستن به «نقطههای خیالی» است. «مقاومسازی اقتصاد» و «ساخت مستحکم درون»، مهمترین راهکارهای مطمئن و کارآمد است که میتواند بهعنوان آلترناتیو توافق هستهای نقش ایفا کند. چندی پیش، روزنامهی «لس آنجلس تایمز» در گزارشی به همین موضوع پرداخت و اشاره کرد: «این درست است که تحریمهای تحمیلی واشنگتن، اروپا و شورای امنیت سازمان ملل در رساندن ایران به میز مذاکره نقش حیاتی داشتهاند اما این به آن معنا نیست که فشار اقتصادی و مالی به اندازه کافی قدرتمند است که تهران را مجبور به یک توافق کند. ایران از کاهش فروش نفت، کاهش ارزش پول، کسری بودجه و محدودیتهای بانکی و مالی در حال صدمه دیدن است. اما ظرفیت ایران برای مقاومت در برابر درد اقتصادی و مشارکت در آنچه رهبر عالی ایران آن را «اقتصاد مقاومتی» میخواند- مقاومت در برابر تحریمها و فشارهای اقتصادی خارجی- بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما تصور کنیم.» به نظر میرسد یکی از دلایل انتخاب هوشمندانهی شعار سال به نام «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» از سوی رهبر انقلاب برای پیشبرد این اهداف باشد. شرایطی که در آن دولت و ملت در کنار هم، بستر لازم برای «قوی شدن» هرچه بیشتر کشور را فراهم کنند. [ شنبه 94/3/30 ] [ 12:16 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 94/3/30 ] [ 12:13 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 94/3/30 ] [ 12:12 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
فکر «آقایی آمریکا» نابودکننده است نه خود آمریکا
محمدحسن رحیمپورازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار داشت: با انقلاب اسلامی یک موج جهانی اتفاق افتاد و غرب بر همین اساس اعلام کرد که باید این موج را مدیریت کنند. وی افزود: همه تحلیلگران غربی پیشبینی میکردند که در قرن 21 به همه جنبشها سکولاریزه خواهند شد و دین و مذهب رو به زوال خواهد رفت اما با وقوع انقلاب اسلامی همه چیز بر عکس شد و هیچکس چنین فضایی را پیشبینی نمیکرد. رحیمپورازغدی تصریح کرد: امروز در کشورهای اسلامی پیوند دولت و ملت دچار چالش شده است و این از امواج انقلاب اسلامی است البته دشمنان تلاش میکنند با لباس تکفیر و داعش امواج انقلاب اسلامی را از بین ببرند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه امام به مبارزه آشتیناپذیر با استکبار جهانی معتقد بود، گفت: اما برخی مسئولان ما در طی این 35 سال از تکرار و بازگو کردن برخی سخنان امام درباره صدور انقلاب مضطرب میشوند. سخنان امروز برخی مسئولین تازگی ندارد و در زمان امام نیز این سخنان گفته میشد. وی در همین رابطه گفت: در آن زمان بازرگان می گفت ما در انقلاب شعار آزادی داشتیم و نه شعار مرگ بر آمریکا. این شعار را امام در واکنش به کمونیستها اعلام کرد. این در حالی است که امام از همان سال 41 گفت که اسرائیل باید از بین برود و گفت در تمام جهان منفورتر از رئیسجمهور آمریکا در بین ملت ما وجود ندارد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه تصریح کرد: عدهای می گویند ما اول باید اقتصاد خود را حل کنیم بعد اگر تحریم نبودیم و مشکلاتی وجود نداشت در صحنه بینالملل وارد شویم اما امام میگوید مسئولان ما بدانند انقلاب ما محدود به ایران نیست. رحیمپورازغدی گفت: بازرگان میگفت حرف ما این بود که اول ایران بعد از آن اسلام اما امام میگفت اول اسلام و بعد از آن ایران و البته تنها کسی هم که ایران را نجات داد همان امامی بود که میگفت اول اسلام. در آرمانهای بازرگان سقوط شاه وجود نداشت. اینان به امام پیغام دادند که شعار مرگ بر آمریکا افراطی است و اصلا عملی نیست و باید سلطنت و شاه باشد و در کنار آن نظام پارلمانی نیز وجود داشته باشد اما امام در جواب گفت نه شاه و نه سلطنت نباید بمانند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه مسئولین همیشه در این خطر هستند که به خاطر منافع شخصی هزینه جهانی مبارزه با ظلم را انجام ندهند، گفت: امام میفرمایند مسئولان ما بدانند انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب جهان اسلام است و اگر لحظه ای مسئولین را مسائل مادی منحرف کند خطر بزرگ و خیانتی سهمگین در پی خواهد داشت. وی تأکید کرد: اگر مسئولین به خاطر تحریم بگویند کاری به مسائل جهانی و مبارزه در آن نداریم خیانتی بزرگ است. ما باید با وجود مشکلات اقتصادی در سطح جهان مبارزه کنیم. رحیمپور ازغدی با بیان اینکه آمریکا تا نابودی کامل ما عقب نمینشیند، گفت: هنوز برخی مسئولان به این سخن امام باور پیدا نکردهاند که آمریکا تا ما را کاملا نابود نکند و انقلاب ما را از بین نبرد دست برنمیدارد. امام فرمود که آمریکا باید بداند ملت و خمینی تا نابودی کامل منافع آمریکا آنها را راحت نخواهد گذاشت و تا قطع دو دست آمریکا به مبارزه خدایی ادامه خواهد داد. وی افزود: بعضی مسئولین که میگویند کمبودهای اقتصادی وجود دارد و برای رفع آن باید بر روی مسئله شرف ملت قلم گرفت، بدانند اگر شرف را کنار بگذاریم شکمهایمان سیر نخواهد شد و آن موقع است که گرسنه واقعی خواهیم بود. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه ملت ما نشان داده است که برای شرف خود کمبودها را تحمل میکند، گفت: بعضی به زندگی راحت به جای زندگی آبرومندانه معتقدند اما امام میگوید ما هر چه ضربه میخوریم از این فکر است که تصور میکنند همه چیز دست غرب است. فکر آقایی آمریکا ما را نابود میکند و نه خود آمریکا و اینکه میگویند آب خوردن ما هم دست آمریکا است ما را نابود میکند رحیمپور با بیان اینکه انقلاب اسلامی مفهوم جدید قدرت را در سطح جهان اعمال کرد، گفت: در ابتدای انقلاب هیچ قدرتی با ما همراه نبود و انقلاب اسلامی بین دو قطب جهانی و علیه آن دو قطب تشکیل شد و امروز خود به یک بلوک قدرت تبدیل شده است. قدرت نرمافزاری بعد از انقلاب ما در سطح جهان مطرح شد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه غرب با تقسیمبندی ملتها به توسعه یافته و عقبافتاده هویت ملتها را تعیین کرد، گفت: وقتی کسی میگوید آب خوردن ما هم دست آنان است یعنی هر آنچه آنان درباره ما میگویند را پذیرفته است. وقتی غرب چنین تقسیم بندی میکند اولین نتیجهای که به دست میآید این است که آنان که توسعه یافتهاند میتوانند در کار ما دخالت کنند. وی در ادامه تصریح کرد: گفتمان توسعه یعنی مشروع کردن مداخلات صاحبان قدرت، ثروت و استعمارگران برای قالب ریزی مجدد در کشورها بر اساس هنجارها و منافع نظام سرمایهداری است. برخی میگویند یکی دیگر از آثار این تقسیمبندیها توجیه نابرابری است. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: آنچه که این نوع نگاه را بر هم زد و مقابل آن ایستاد امام و انقلاب اسلامی ما بود که تعبیر مستکبر و مستضعف را به کار برد. رحیمپورازغدی در پایان خاطرنشان کرد: وظیفه دانشگاهای ما این است که جهان امروز را با دید واقعبینانه تحلیل کنند و کاملا ایدئولوژیک برای آن برنامه بچینند. یعنی در تحلیل رئالیست باشند و برای ترسیم جهان فردا ایدئالیس [ شنبه 94/3/30 ] [ 12:10 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
شرط حسینی بودن ?ز?د چه گونه شخص? است ؟ امام حس?ن در روز عاشورا فرمود ?ز?د شخص? شراب خوار – قمار باز و فاسد است. آنچه من از اس?م فهم?دم 3 نوع حکومت دار?م ، -1 - حکومت صالحان ( سوره حج ا?ه 41 ، متق?ن وقت? به حکومت م? رسند نماز وزکات بپا م?دارند و امربه معروف ونه? از منکر م?کنند که وظ?فه مسلمانان دفاع از ا?ن حکومت است ) -2- حکومت طاغوت ( که ع?متش را امام حس?ن فرمود و وظ?فه مسلمانان مبارزه با ا?ن نوع حکومت است) 3- حکومت? که کام? به ا?ن دو نوع نم? خورد ( وظ?فه مسلمانان اص?ح ا?ن حکومت است ) معاو?ه آشکارا شراب نمی خورد امام حس?ن با او حدود ده سال مدارا کرد ول? با ?ز?د? که آشکارا فسق و فجور م? کرد د?گر مدارا را جا?ز ندانست ،( فاسد ?عن? کس? که از فساد خوشش ب?ا?د شا?د ا?ن گناه را نکند ول? آن را ترو?ج دهد . مث? از بد حجاب? خوشش ب?ا?د ?ا دزد?ها را تکرار کند) امام خم?ن? تا سال 56 که شاه ظاهر د?ن را حفظ م?کرد در راه انتقاد و اص?ح حکومت بود ول? وقت? شاه در ماه مبارک رمضان با کارتر ( رئ?س جمهور وقت آمر?کا ) شراب خورد و زنانشان را برا? رقص?دن عوض کردن و تلو?ز?ون هم نشان داد امام خم?ن? گفتن ?ز?د ( شاه ا?ران ) با?د برود . در زمان کنون? بعض? از شراب خوار ها د?ن را هم تفص?ر میکنند و برا? امام حس?ن عزاداری م?کنند ول? ?ادشان رفته که حضرت عل? به شراب خوار ها 80 تاز?انه م?زد و نزد?ک به 50 درصد انها ز?ر ش?ق م? مردند [ شنبه 94/3/30 ] [ 12:8 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
بعضی از ما مرد شعار هستیم!
دوستمان مهدی پیش بین نویسنده وبلاگ پرنده گراف در یادداشت عامیانه خود در اینستاگرام نوشت: داریم به سمت حجتیه میرویم! قبل انقلاب حجتیه می گفتند، دین از سیاست جداست! ما را چه به سیاست؟! چه بخوایم چه نخوایم دنیا پر از ظلم و جور میشه! ولی نباید بی اذن امام زمان علیه ظلم مبارزه […] به گزاش فتن، مهدی پیش بین نویسنده وبلاگ پرنده گراف در یادداشت عامیانه خود در اینستاگرام نوشت: داریم به سمت حجتیه میرویم! قبل انقلاب حجتیه می گفتند، دین از سیاست جداست! ما را چه به سیاست؟! چه بخوایم چه نخوایم دنیا پر از ظلم و جور میشه! ولی نباید بی اذن امام زمان علیه ظلم مبارزه کرد. باید دعا و راز و نیاز کرد و خودمونو آماده کنیم برای ظهور منجی، هر وقت حضرت قائم ظهور کردند در رکابشون جان فشانی می کنیم. فعلا فقط دعا، هر وقت امام زمان اومد و گفت بسم الله ما هم می گیم بسم الله… می گفتند الان هم امام خمینی (ره) داره اشتباه می کنه، نباید علیه شاه بجنگه، امام شخصیت دینی هست، چه ربطی به سیاست داره؟ مبارزه با ظالم فقط با اذن امام زمان (عج) و در حضور ایشان، الان فقط مبارزه با نفس و دعا کردن برای ظهور حضرتشان لازمه. الان هم متاسفانه یه عده هستن که فقط یاد گرفتن برن مسجد، نماز بخونن و آخرش بگن مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، خدایا خدایا… ولی وقتی پای مبارزه میاد وسط همه چی یادشون میره! وقتی میگن بیا کالای ایرانی بخر، یادش میره! وقتی میگن سر کارت وجدان کاری داشته باش، یادش میره! وقتی میگن حمایت کن از چندتا جوون که برن سر خونه زندگیشون، یادش میره! وقتی میگن پاشو بیا روشنگری کن، یادش میره! شدیم مرد شعار، عمل رو گذاشتیم واسه روز حسرت… آقا منتظره دقیقا ولی فقیه پاشه بگه بیاید از حرف من که گفتم “اجازه نمیدهم” حمایت کنید!! چه انتظاراتی دارن بعضیا! اگر قرار باشه ولی فقیه همه چی رو بیاد بگه پس نقش بصیرت چی میشه؟! رهبری چراغ راهه ولی راه شناس باید خودمون باشیم! میگه به صلاح نیست! چی به صلاح نیست؟! به صلا ح نیست از حقوق پامال شده ی هسته ایمون دفاع کنیم؟! به صلاح نیست راه شهدامونو ادامه بدیم؟! میگه اگه رهبری موافق اجتماع بود، خودش می گفت! مگه الان که اجتماع ها داره انجام میشه رهبری گفت: اجتماع نکنید؟! چرا همش از اونور بوم میوفتیم؟! نشیم اون جماعتی که گفتند اگر حسین (ع) نیاز به یاری داشته باشه خودش میگه! اگه الان لباس رزم بپوشیم امام رو متهم میکنن به جنگ افروزی. با همین حرفای پوچ نرفتن یاری امام حسین (ع) و وقتی امام غریب شیعه ندای یاری سر داد، مجالی برای یاری امامشان پیدا نکردند، زمانی که لباس رزم به تن کردند که دیگه کار از کار گذشته بود. و اما بعد… [ شنبه 94/3/30 ] [ 12:7 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
بررسی پیشنهادات مبهم غرب دربرابر امتیازهای روشن ایران: سوء استفاده امریکایی ها از عقب نشینی های تیم مذاکره کننده ی ایران/ اراده دولت برای توافق به هر قیمتی! امریکا که مشاهده کرده بود دولت روحانی تا چه حد تمام موفقیت های خویش را به مذاکرات گره زده است بارها صریحا و یا در لفافه، هرجا که با مقاومت مذاکره کنندگان ایرانی مواجه میشد تهدید به ترک مذاکرات می کرد./ یکی دیگر از سوء استفاده های غرب از مواضع بیش از حد منعطف تیم مذاکره کننده ی ایران، این بود که در مذاکرات در مقابل امتیازهای صریح و جزئی که از ایران می گرفتند صرفا پیشنهادهایی مبهم و کلی ارائه می دادند. جریان فکری اصلاحات بر اساس مبانی معرفتی خویش معتقد بودند تقابل ایران با نظام سلطه در هیچ زمینه ای به نفع نظام اسلامی نخواهد بود و بهتر است به جای تحمل هزینه های طاقت فرسای ایستادگی و مقاومت، با جلب رضایت و اعتماد مستکبران، از خطرات ناشی از ناخشنودی آنان بگریزیم. دولت های هفتم و هشتم تمام تلاش خود را برای تنش زدایی در سیاست خارجی به کار بستند اما نتیجه ای که حاصل شد چیزی نبود جز ده قدم پیشروی استکبار در مقابل هر قدم عقبگرد دولت ایران! پس از یک وقفه ی هشت ساله در تکیه زدن تفکر تنش زدایی بر مسند قدرت، دوباره همان تفکر و همان اشخاص به در رأس امور جاری کشور حاکم شده ان. گویا اینان معتقدند علت شکست در روشی که دولت های هفتم و هشتم پیش گرفته بودند، این بوده است که هنوز هم جای عقبگردهای بیشتر وجود داشت و می توانستند با امتیازات بیشتری که به غرب می دهند در نهایت رضایت آنان را جلب کنند، اما این کار انجا نشد و تلاش هایشان به شکست انجامید. از این رو است که دولت یازدهم سعی دارد با امتیازات بیشتری که به غرب می دهد اشتباه گذشته اش را جبران کند!! عراقچی اما امریکا تا کنون چه سوء استفاده هایی از عقب نشینی های تیم مذاکره کننده ی ما در دولت یازدهم داشته است؟ دولت یازدهم با آغاز به کار رسمی خویش در تابستان 92 مذاکرات هسته ای با 6 کشور امریکا، چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و آلمان را در اولویت سیاست خارجی خویش قرار داد. در مذاکرات مطرح شده، همانگونه که در مقدمه گفته شد مبنای کار تیم مذاکره کننده، جلب اعتماد طرف مقابل [به هر وسیله ای] بود. امریکا که با توجه به امتیاز دادن های ایران در توافق ژنو، و همچنین با توجه به سابقه ای که مسئولین مذاکره کننده در خاطر داشت، به این مسئله پی برده بود و سعی نمود بیشترین سوء استفاده را از این مسئله داشته باشد. موشک های بالستیک ایران اواخر اردیبهشت سال 93 در حالیکه به سالگرد پیروزی دولت در انتخابات نزدیک می شدیم جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید در مصاحبه ی خود با خبرنگاران –پس از پایان بی نتیجه ی مذاکرات وین 4- گفت: ”ما تاکید کرده ایم همه موضوعات مورد نگرانی مان طی مذاکرات 1+5 با ایران روی میز است …. بنابراین موشک های بالستیک جزو مباحثی هستند که لازم است بخشی از توافق جامع در باره این چالش و اختلاف باشند و این نگاه ماست… این واقعیت که برنامه اقدام مشترک صریحا خواستار رفع این نگرانی ها شده و تاکید کرده همه موضوعات برنامه اقدام مشترک روی میز است و باید برای دستیابی به توافق جامع حل و فصل شوند.“ درخواست امریکا برای توقف غنی سازی در همان زمان کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا نیز که تلاش ایران برای جلب اعتماد امریکا را از موضع ضعف تلقی کرده بود ادعا کرد تنها زمانی تحریم ها برداشته می شود که ایران غنی سازی اورانیوم را کاملا متوقف کرده و سلاح های هسته ای، بیولوژیک و شیمیایی و موشک های بالستیک و همچنین تکنولوژی پرتاب این نوع موشکها را نابود کند! تحت فشار قرار دادن تیم ایران با تهدید ترک مذاکرات امریکا که مشاهده کرده بود دولت روحانی تا چه حد تمام موفقیت های خویش را به مذاکرات گره زده است بارها صریحا و یا در لفافه، هرجا که با مقاومت مذاکره کنندگان ایرانی مواجه میشد تهدید به ترک مذاکرات می کرد. به عنوان نمونه در اوایل اسفندماه 93، جان کری که در لندن به سر می برد گفته بود: ”که اگر ایران آماده تصمیمگیریهای لازم برای پیشبرد مذاکرات نباشد، آمریکا حاضر است که مذاکرات را ترک کند.” شاید این بزرگترین نقطه ضعفی بود که تیم ایرانی به دست غرب داده بود. پیشنهادهای مبهم غرب در مقابل امتیازهای روشن و جزئی ایران یکی دیگر از سوء استفاده های غرب و در راس آنها امریکا از مواضع بیش از حد منعطف تیم مذاکره کننده ی ایران، این بود که در مذاکرات در مقابل امتیازهای صریح و جزئی که از ایران می گرفتند صرفا پیشنهادهایی مبهم و کلی ارائه می دادند. به عنوان نمونه ایران پذیرفت که همه ی فعالیت های غنی سازی 20% را متوقف کند، بخشی از ذخایر 20% خود را به کشوری که آژانس اعلام می کند بفرستد، و تمام عملیات های خود در فوردو را متوقف کند. اما طرف غربی در مقابل چه امتیازهایی به ایران داد؟ به دو نمونه از آنها توجه کنید: * حمایت 5+1 از همکاری های فنی آژانس برای فعالیت های تحقیقاتی رآکتور تهران (نه نوع حمایت مشخص شده و نه نوع همکاری آژانس) * 5+1 می تواند پروژه های همکاری های فنی آژانس را بازبینی کند و به هیئت مدیره ی آژانس توصیه کند بعضی از آنها را از سر بگیرد! دستیابی بی سابقه به برنامه هسته ای ایران، بزرگترین بهره ی امریکا از مذاکرات کارشناسان غربی معتقدند بزرگترین سودی که امریکا از گفتگوهای هسته ای با ایران برده است، دسترسی بی سابقه به جزئیات برنامه ی هسته ای ایران است. ایران، بسته به انعطافی که در مقاطع گوناگون مذاکرات نسبت به غرب نشان داده باعث شده تا طمع آنان برای اطلاعات بیشتر افزایش یابد. + تحقیر ملت ایران: ایرانین سرانجام با شیطان بزرگ مذاکره کردند! اعتقاد به این مهم نیاز به سواد آکادمیک روانشناسی ندارد که: گرفتن عزت نفس یک ملت و تحقیر آن، به تدریج موجب پسرفت آن جامعه و ناامیدی آنها از موفقیت و پیشرفت می شود. متاسفانه یکی از اشتباهات استراتژیک دولت یازدهم چه در زمان تبلیغات انتخاباتی و چه پس از پیروزی در انتخابات، تاکید بر تاثیر تحریم ها بر اقتصاد و رفاه زندگی مردم بود. البته هیچ عقل سلیمی منکر تاثیر منفی تحریم ها بر اقتصاد ایران نیست اما قطعا برای مقابله با آن راه هایی وجود دارد. با این حال دولت تشخیص داد درصد قابل توجهی از توان خویش را به رفع تحریم ها اختصاص دهد. همین امر موجب شد سران غربی مخصوصا مقامات امریکایی بارها و بارها از تاثیر تحریم ها بر سست شدن اراده ی ایرانی ها و تن دادن به مذاکره با کشوری که از زمان انقلاب اسلامی تا کنون آن را شیطان بزرگ نامیده اند سخن بگویند. این مسئله قطعا تاثیری منفی بر روحیه ی انقلابی ملت ایران و عزت نفس آنان داشته است. سوء استفاده ی اقتصادی هافینگتن پست در مطلبی، دلایل اقتصادی را علت اصلی اصرار امریکا بر اجرای توافق (حتی به رغم مضراتی که از لحاظ سیاسی برای وی خواهد داشت) عنوان کرد و در این خصوص نوشت: ”تندروها و بازنده های ماجرا مخصوصا اسرائیل و عربستان سعودی قطعا از تنش زدایی بین لیران و امریکا ناخرسند خواهند بود اما فرصتی که با روی کار آمدن دولت روحانی به وجود آمده است نباید از دست برود.“ ادعاهای خلاف واقع درباره ی نقش رهبری در ایران رهبر معظم انقلاب اسلامی، چه از ابتدای مذاکرات تا کنون و چه در طول عمر رهبری خویش پس از رحلت امام خمینی (قدس سره) با رهنمودهای آگاهانه و مدبرانه ی خویش بارها نظام را از خطرات مهلک رهانیده اند. در مذاکرات نیز با اینکه از ابتدا نسبت به نیت طرف غربی بی اعتماد بودند و هشدارهای لازم را نیز در این رابطه به تیم مذاکره کننده دادند اما با اصل مذاکرات مخالفتی نکردند تا این گذار تاریخی انقلاب نیز به تجربیات ملت افزوده شود. اما امریکایی ها که راهنمایی های ایشان را مانعی برای زیاده خواهی های خود می بینند از هر فرصتی برای مقصر جلوه دادن رهبری در شکست مذاکرات استفاده می کنند؛ توطئه ای که در داخل نیز قابل مشاهده است! بیزنس اینسایدر در مطلبی مدعی شد رهبر ایران بر سر راه مذاکرات مانع تراشی می کند. این تحلیل بافاصله پس از اعلام موضع ایشان درخصوص صیانت از دانشمندان هسته ای عنوان شد. این درحالی است که اگر تیم مذاکره کننده ی ما منویات رهبر انقلاب را نه فقط در گفتار و بلکه در عمل نصب العین خود قرار داده و خود پیش از رهبر نسبت به نزدیک شدن به برخی خطوط قرمز حساسیت بیشتری به خرج دهند هیچ رسانه یا شخص حقیقی و حقوقی اجازه ی چنین جسارتی را به خود نخواهد داد.
[ شنبه 94/3/30 ] [ 12:5 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
هدف استراتژی های تشیع انگلیسی، تامین امنیت رژیم صهیونیستی است ، مدتی است که برخی انحرافات ترویجی از سوی جریانی خاص میان گروهی منتسب به شیعیان مبنای اختلاف شده و نظرات و رفتار آنان دستمایه تعداد زیادی از رسانههای خارجی شده است. این رسانهها با نمایش فعالیتها و مواضع این گروهکهای خاص تصویری وارونه از شیعیان به دنیا مخابره کرده روز به روز به اختلاف افکنی میان مسلمانان با یکدیگر و همچنین تخریب مذهب تشیع میان پیروان ادیان دیگر میپردازند. ترویج خونریزی، قمهزنی و اهانت به همسران و اصحاب رسولالله(ص) بهبهانه عزاداری برای ائمه معصومین (علیهم السلام) که با نظر منفی بسیاری از علما و مراجع روبهرو شده است، بخش قابل توجهی از رفتارهای این گروه را نمایش میدهد که با واکنش منفی قاطبه مردم و مسلمانان سرتاسر جهان نیز مواجه شده است. سوءاستفاده و نمایش تصاویر تیغزنی و خونریزی متأثر از قمهزنی در شبکههای جهانی متعلق به جریان ضداسلام موجب به هم ریختگی تصویر واقعی و البته زیبای دین اسلام در نظر مردمان جهان شده است. این تصاویر همگی از پوشش چند مجلس خاص که با هدایت این جریان انحرافی برگزار شده، تهیه شده است. جریان موسوم مدتی است که ذیل عنوان مرجعیت فردی خاص دست به ترویج این دیدگاههای اختلافی که عموماً ریشه در مسائل سیاسی و جناحی و در ضدیت کامل با بسیاری از مؤلفههای دینی دارد، زده اقدامات رسانهای و تکفیر جریانات مختلف دینی را در دستور کار خود دارند. صدمات زیادی از ناحیه مواضع تند و رادیکال و بعضاً غیرعقلانی آنان متوجه مسلمانان و خصوصاً شیعیان شده است. کارشناسان دینی عموماً حرکات این جریان انحرافی در میانه ایام عزاداری برای سید و سالار شهیدان را حرکتی در تضعیف توان آگاهیبخش و دستاوردهای این دستگاه میدانند و به نقد آن میپردازند. عمده انتقادی که کارشناسان برجسته دینی مطرح میکنند این است که چطور در شرایطی که جمهوری اسلامی در تحریم کامل بانکی قرار دارد جریانی امکان تجارت و تبادل مالی بینالمللی با برخی مجالس داخلی داشته یا شبکههای رسانهای و ماهوارهای گستردهای را که سرمایه مالی عجیبی برای هدایت آنها مورد نیاز است مدیریت میکنند. آنان همچنین از وجود حسابهای بانکی در انگلستان و واریز وجوه مالی از کشورهای منطقه و برخی کشورهای اروپایی که در تمام این سالها عمده تمرکز خود را بر تخریب وجهه اسلام و تشیع قرار داده و امروز بهعنوان اسپانسرها و پشتیبانان اصلی این جریان محسوب میشوند، ابراز تعجب کرده اتفاقاً آن را دلیل محکمی در انحراف این جریان و توجیه محکمی در هدایت آنان از خارج کشور برمیشمارند. آنها اشارات زیادی به نفوذ جریانات ضداسلام و یهودی به بدنه مسلمانان و سابقه طولانی دولت انگلستان در ایجاد فرقههای انحرافی در اسلام و تشیع میکنند و نسبت به قوت گرفتن این جریانات هشدار میدهند. «تخریب وحدت مسلمانان جهان» یکی از بزرگترین آسیبهایی است که این جریان شانه به شانه جریانات تکفیریای از جنس داعش که در جناح مقابل آنان و با توجیه مقابله با این جریان ایجاد شده، مشغول دامن زدن به آن است. حرکات این جریان انحرافی باعث شده است که با تکیه بر اقدامات آنان اختلافاتی کاذب و غیرعقلانی میان جریانات مختلف اسلامی ایجاد شده و با کوبیدن بر طبل اختلاف شیعیان و اهلسنت به یکپارچگی و برادری مسلمانان با یکدیگر لطمات شدیدی بزنند.این لطمات به جایی رسیده که در نقاط مختلف دنیا جریانات تندرو به جان مسلمانان در مذاهب گوناگون افتاده و امنیت خانوادههای مسلمانان با بحران جدی مواجه شود. این جریان تاکنون در جهت مواضع ضدوحدت و انحرافی خود بارها به ساحت علمای بزرگ اهلسنت و شیعیان بیاحترامی کرده از عبارتهای ناپسندی در مواجهه با آنان بهره بردهاند. حرفهای رحیمپور ازغدی، دغدغه همه دلسوزان دین و مملکت است آیتالله محسن اراکی دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم در پاسخ به این پرسش که «اخیرا آقای رحیمپور ازغدی درباره یک جریان خاص در شیعه صحبت کردند که پیشتر مقام معظم رهبری به دلیل همسوییشان با جریان سلطه، آنها را «شیعیان انگلیسی» خوانده بودند؛ کسانی که باوری به وحدت مذاهب اسلامی ندارند و عملا در راه حصول وحدت اسلامی – آن هم با شعار محبتورزی به اهل بیت(ع) – موانعی ایجاد میکنند، نظرتان درباره این جریان چیست؟» گفت: من صحبتهای آقای رحیمپور ازغدی را شنیدم. به نظر من این حرفها کاملا درست و منطقی است و تنها دغدغه ایشان هم نیست. اینها دغدغه همه دلسوزان اسلام و دین و مملکت و ملت است. تشیع انگلیسی؛ شاخهای از اسلام آمریکایی آیتالله اراکی ادامه داد: آنچه امام راحل(ره) ما به عنوان اسلام آمریکایی مطرح کردند یک حقیقت است و حرف کاملا درستی است؛ این حقیقت امروز چند شاخه شده است که یک شاخه آن همین تشیع انگلیسی است و شاخه دیگر آن تسنن انگلیسی است که هر دوی اینها یک استراتژی را دنبال میکنند و آن استراتژی و آن استراتژی چیزی نیست جر «استراتژی کشتار»، «استراتژی نفی دیگری»، «استرترژی ایجاد جنگ و لعن و سب و دشنام و ستیز» و… . هدف «استراتژی ستیز، دشنام و نفی دیگری» چیزی نیست جز تامین امنیت رژیم صهیونیستی به گفته دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی هدف از این استراتژی چیزی نیست جر چندپارهکردن جوامع اسلامی و ایجاد جنگهای داخلی و تامین امنیت رژیم صهیونیستی و جلوگیری از گسترش اسلام به غرب. وی در پاسخ به این پرسش که آیا مجمع جهانی تقریب مذاهب مذاهب اسلامی برنامهای برای مقابله با این جریان دارد تا با شیوهای منطقی و فکری مثلا از طریق گفتوگو راهی برای متقاعد کردن این جریان خاص بیابد؟» اظهار کرد: ما همیشه تلاش داشتیم که با اینها گفتوگو کنیم، ولی متاسفانه مبنای فکری اعضای این جریانها، مبنای ستیز است. کسی که مبنای ستیز دارد آمادگی ندارد که بیاید دور یک میز بنشیند و حرف بزند؛ و الا ما هم پیام فرستادیم، هم تلاش کردیم که با آنها گفتوگو کنیم. موضع ما همانقدر ضد جریان تندروی شیعی است که علیه جریان تندروی اهل سنت از سوی دیگر شما ببینید که ما بیشترین صحبتهایمان در داخل کشور علیه همین جریانهای تندروی شیعی بوده است. همین چند وقت پیش یک اجلاس بزرگ در قم داشتیم که من صحبتهای مفصلی در همین زمینه داشتم و موضع روشن مجمع تقریب مذاهب اسلامی را که همان موضع علمای بزرگ ما است، بیان کردم. این موضع همانقدر ضد جریانها تندوری شیعی است که علیه جریانهایی است که در دل اهل سنت به افراطیگرایی دست میزند. به امید نرم شدن جریان تندروی شیعی سکوت کردیم، اما سکوتمان را حمل بر ضعف کردند دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در ادامه پاسخشاش به سوال بالا گفت: از سوی دیگر اصلا در طول این مدت که ما سکوت کردیم، این سکوت به این امید صورت گرفت که این جریانات تا حدی نرم شوند و به خود بیایند. بارها و بارها صحبت شد و حرفهای زیادی زده شد، ولی نتیجهای بر اینها نگذاشت و متاسفانه این پیامها و سکوتها حمل بر ضعف جریان اسلامی اصیل شد و میشود. یعنی اینها گمان میکنند که ما وقتی میگوییم بیایید آرام باشید، با هم صحبت کنیم و دوست باشیم و آرامش را انتخاب کنیم، ما ضعف داریم! اینها دعوت ما به آرامش و گفتوگو را اینگونه تفسیر میکنند که مثلا ما ضعیف بودهایم و آنها توانستهاند در برنامههایشان موفق باشند و به خیال خودشان دارند پیش میروند! وی در پایان افزود: ما همچنان دستمان به سوی اینها پیش است و آغوشمان باز است، نه تنها اینها بلکه با هر کسی که با ما لحن دشمنی و ستیز دارد، بنشینیم و پشت یک میز در کنار هم با هم صحبت کنیم. این آمادگی را ما همیشه داشتیم و خواهیم داشت. [ شنبه 94/3/30 ] [ 12:4 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |