http://saba515.ParsiBlog.com | ||
داستان بهشت و جهنم در زندگی مشترکحکایت ما در زندگی مشترک و در خانواده ، حکایت آن مردی است که به ملاقات خدا رفت و خواست بهشت و جهنم را ببیند..حکایت ما در زندگی مشترک و در خانواده ، حکایت آن مردی است که به ملاقات خدا رفت و خواست بهشت و جهنم را ببیند و خداوند او را به اتاقی راهنمایی کرد.در اتاق مردانی دور یک میز بسیار بزرگ نشسته بودند که پر از خوراکی های لذیذ و نوشیدنی های خوشبو و وسوسه انگیز بود ، اما هیچکس دستش را به سمت غذا دراز نمی کرد و تنها با حسرت به ظروف پر از غذا نگاه می کردند درحالیکه مانند قحطی زده ها پوستشان به استخوان چسبیده بود. نگاه مرد به دستان مردها افتاد و دید هریک قاشق بسیار بلندی به بازویش بسته شده که براحتی می تواند آن را به غذاها برساند و از آنها بردارد اما قاشق ها آنقدر بلند بود که مردان نمی توانستند آن را به دهان ببرند و غذایی بخورند.سپس خداوند به مرد گفت بیا تا اتاق دیگری را نشانت دهم و او را به اتاق دیگری راهنمایی کرد. در اتاق دوم هم همان میز و همان قاشق ها و همان مشکل غذا خوردن وجود داشت ، اما مردان این اتاق بسیار فربه و با نشاط و قوی بودند و با شادی در کنار هم به خوشگذرانی و لذت بردن از سفره نعمت ها مشغول بودند! وقتی مرد به رفتار مردان اتاق دوم دقت کرد ، دید که هرکس با قاشقی که در اختیار دارد ، فرد روبرویی خود را غذا می دهد و به این شکل ، همگی سیر و شاد و راضی هستند. خداوند به مرد گفت : می بینی؟ این همان تصویر بهشت و جهنم است. مردان اتاق اول با اینکه همگی می توانستند از نعمت ها برخوردار شوند ، هیچیک به دیگری کمک نمی کردند و همگی دچار حسرت و اندوه و ناامیدی بودند.اما مردانی که در اتاق دوم دیدی مانند بهشتیان ، هریک به فکر دیگری است و با هم از نعمت های فراوان من لذت می برند و من هم نعمت و مهربانی خود را بر آنها تمام می کنم و سعادت و شادی را به زندگی آنها می آورم. حالا انتخاب با توست که بخواهی مانند دوزخیان تنها به خودت فکر کنی و به دیگران توجهی نداشته باشی یا اینکه با مهربانی با خانواده و همنوعان خود ، سعادت خود و دیگران را رقم بزنی.در زندگی مشترک بسیاری از ما دچار چنین اشتباهات فاحشی هستیم که بر خوان گسترده خداوند نشسته ایم و می توانیم از موهبت ها و شادی های آن بهرمند شویم ؛ درحالیکه تنها به تکه نانی قناعت کرده ایم ، یا حتی بدتر از آن ، به قحطی و گرسنگی افتاده ایم و نمی توانیم نیازهای خود را از این موهبت بزرگ الهی تامین کنیم.چه خوب می شود اگر هریک از ما به قدر توان خودش ، با قدری صبر و گذشت لذت زندگی شیرین را به همسرمان بچشاند، و چقدر مایه تاسف است که با تلخی و تندی ، هم او و هم خود را از چنین موهبت الهی مایوس و دست خالی ببینیم. چه بسا که همسرمان هم تابحال طعم خوشگوار محبت و زیبایی زندگی بانشاط را نچشیده باشد و با درک طعم گوارای زندگی ، با اشتیاق با ما همراهی کند و سهم خود را در خوشبختیمان در نهایت رضایت بعهده بگیرد. آیا تا بحال سعی کرده ایم قدری در این بهشت پیش رو طعم آسایش و شادی را بچشیم؟بهرحال ،بهشت یا جهنم..انتخاب با خود ماست! [ دوشنبه 93/4/30 ] [ 1:22 عصر ] [ saba ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |