http://saba515.ParsiBlog.com
 


[ یکشنبه 94/3/17 ] [ 10:45 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]
استراتژیست های امریکایی چگونه به جمهوری اسلامی می نگرند؟
سناریوی مهار ایران بعد از توافق احتمالی
قدرت ایران در منطقه چیزی نیست که حتی کاپلان نیز بتواند منکر آن باشد و این نحو سناریو‌نویسی برای مهار آن تنها نشان از نگرانی این دسته استراتژیست آمریکا نسبت به بعد از توافق هسته‌ای دارد

پنجمین دور مذاکرات هسته‌ای بین معاونان وزرای خارجه ایران و گروه 1+5 از روز چهارشنبه 27 می در شهر وین اتریش برای ادامه کار در مورد نگارش متن پیش‌نویس توافق نهایی شروع شد. کسی شک ندارد که کار آنها آسان نیست زیرا از یک طرف بحث زیادی نه تنها در این دور بلکه بعد از این هم بر سر جزییات در پیش رو است و از طرف دیگر، وقت زیادی تا پایان مهلت تعیین شده برای رسیدن به متن توافق نهایی در سی‌ام ژوئن باقی نمانده است. با توجه به این دو مشکل از کار زیاد و وقت کم است که عباس عراقچی، مذاکره کننده ارشد از تیم هسته‌ای ایران، با بیان این که ممکن است مذاکرات تا مهلت تعیین شده به نتیجه برسد از ادامه روند کار بعد از این مهلت گفته است. بنابر این، کمی وقت مسئله اصلی در جریان مذاکرات نیست و معلوم شده که طرف‌های مذاکرات تصمیم دارند تا به متن نهایی مورد توافق همه برسند هر چند که به زمانی بیشتر از آنچه در نظر گرفته شده نیاز باشد.

 

کلید مهار ایران

این اطمینان به نتیجه رسیدن مذاکرات است که مبنای تحلیل برخی از استراتژیست‌ها قرار گرفته و با فرض دست‌یابی به یک توافق نهایی هسته‌ای، این سوال را مطرح می‌کنند که با ایران بعد از توافق هسته‌ای چه باید کرد و در پاسخ به این سوال، سعی در دادن سناریوی مورد نظر خود دارند. یکی از این استراتژیست‌ها رابرت دی کاپلان تحلیل‌گر ارشد در مرکز امنیت نوین آمریکا است که با شروع دور پنجم مذاکرات مقاله‌ای تحت عنوان «خرابه‌های امپراطوری در خاورمیانه» در تارنمای فارین پالیسی منتشر کرد.

مبنای مقاله او یافتن پاسخی به آن پرسش است که به دولت آمریکا پیشنهاد می‌دهد تا بعد دست‌یابی توافق هسته‌ای باید به دنبال کلید مهار ایران باشد. او این کلید را در تقویت سه کشور ترکیه، مصر و عربستان برای مقابله با ایران می‌داند و در این مورد می‌نویسد: «آمریکا به یک مصر قدرتمند نیاز دارد تا به عنوان متحد منطقه‌ای ضد ایران، عربستان سعودی را تقویت کند؛ خواه این مصر دموکراتیک باشد و خواه نباشد. ترکیه قدرتمند هم به ایجاد توازن در برابر قدرت ایران کمک می‌کند. تنه زدن ها و زورآزمایی بین این قدرتها برای تسلط بر منطقه ، نظم دوره پسااستعماری جدید را تعریف خواهد کرد». او به این ترتیب ترکیبی را برای کلید مهار ایران تعریف می‌کند از دو وجه ترکیه و ائتلافی از مصر و عربستان تشکیل شده و از تحلیلش چنین برمی‌آید که نظری به تالیف کامل هر دو وجه در یکدیگر ندارد بلکه هر کدام را از زاویه خاص خود به عنوان عاملی برای مهار ایران می‌بیند. او می‌داند که تالیف بین ترکیه و عربستان برای مقابله با ایران نامعقول است چرا که نه زمینه‌های چنین تالیفی فراهم است و نه آن که اهداف دو کشور در منطقه با یکدیگر هم‌خوانی دارد. از این رو است که عربستان را به مصر پیوند می‌زند و از دولت آمریکا می‌خواهد تا با تقویت ژنرال عبدالفتاح السیسی حتی با وجود غیردموکراتیک بودن موقعیتش، به عربستان امکان مقابله با ایران را بدهد.

 

سناریوی مهار ایران بعد از توافق احتمالی

 

خرابه‌های امپراطوری

کاپلان در عنوان مقاله خود از خرابه‌های امپراطوری استفاده کرده در استفاده از این عبارت نگاهی ریشه‌دار دارد به وضعیت خاورمیانه از سقوط امپراطوری عثمانی در سال 1918 به بعد. این نگاه از نظر او به این دلیل توجیه می‌شود که امپراطوری عثمانی توانسته بود برای صدها سال وجوه متعارض خاورمیانه از اختلافات قومی و مذهبی را با اقتدار کنترل کند چنان که این وجوه باعث اختلافات سرزمینی نشوند و آنها را در مقابل یکدیگر حفاظت می‌کرد اما فروپاشی آن امپراطوری «سبب رها شدن شیطان اختلافات ملی، قومی و فرقه‌ای شد. از این جهت است که آشوب فعلی خاورمیانه این نکته را ثابت می‌کند که منطقه هنوز نتوانسته راه حلی برای فروپاشی امپراطوری عثمانی پیدا کند. سقوط صدام حسین ظهور پدیده‌ای به نام داعش را به بار آورد که پا روی خطوط مرزی ترسیم شده توسط امپریالیست‌های اروپایی، بریتانیا و فرانسه، گذاشته و نگرش باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا، مبنی بر پایان نقش آمریکا به عنوان قدرتی بزرگ در سازماندهی و ثبات‌بخشی در منطقه یک وجه دیگر در دامن زدن به آشوب فعلی در خاورمیانه می‌داند. در این بین، بهار عربی نتوانست راهی به آزادی در کشورهای خارمیانه پیدا کند بلکه بر مبنای دو نوع هویت دو نتیجه متفاوت در پی داشته است.

نوع نخست هویت به کشورهایی مربوط می‌شود که هویت متکی به تمدن دارند مثل مراکش،‌ تونس و مصر. آشوب در این کشورها به نظر کاپلان برآمده از بهار عربی است و باعث نمی‌شود تا هویت آنها دست‌خوش تردید و پرسشی قرار بگیرد. هویت نوع دوم از کشورهای خاورمیانه بسیار کمتر به تمدن آنها متکی است و برخاسته از تقسیم‌بندی است که قدرت‌های امپریالیستی اروپایی بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی در منطقه ایجاد کرده‌اند. این دست کشورها تنها در زیر سایه یک حکومت مقتدر بود که می‌توانستند به بقای خود ادامه بدهند و بعد از بهار عربی که آن اقتدار رو به ضعف رفت، آشوب دامن آنها را گرفت. لیبی نمونه عینی این دست کشورها است که کاپلان به آن اشاره دارد. حکومت مطلق سرهنگ قذافی بر این کشور بود که اجازه بروز آشوبی را نمی‌داد اما با سقوط این حکومت، لیبی هم در ورطه آشوب فروغلطید.

 

قدرت منطقه

کاپلان در برابر این دسته‌بندی ایران را قرار می‌دهد و می‌نویسد: «کشور ایران بر اساس تمدن باستانی پارسی و در فلات ایران تشکیل شده و از جهت هویتی و تمدنی با هند و چین قابل قیاس است و به خاطر همین هویت است که توانسته به قدرت منطقه‌ای تبدیل شود». مقایسه هویت و تمدن ایران با هند و چین نکته قابل توجه در تحلیل کاپلان است که نشان می‌دهد که در میان کشورهای منطقه این ایران است که بنابر پتانسیل درونی خود امکان داشتن چنین موقعیتی در منطقه را دارد. او جدای از اذعان به این واقعیت، نگاهی به بعد از توافق هسته‌ای می‌اندازد که در نظرش نوعی آشتی و مصالحه بین ایران و آمریکا به وجود خواهد خواهد آمد به این معنا که در بحث منطقه‌ای، سازشی بین یک قدرت محلی و بومی در حال رشد و یک قدرت امپراطوری در حال ضعیف شدن به وجود می‌آید. نتیجه این روند در قدرت گرفتن ایران در منطقه است که این استراتژیست با اذعان به آن، در فکر مهار با تقویت محور ترکیه، عربستان و مصر است.

حالا باید پرسید که کلید کاپلان برای مهار قدرت ایران در منطقه تا چه میزان کارآیی دارد. تمایز در دو وجه از کلید مهار او نشان می‌دهد که او سناریویی منسجم و یک‌دست را برای مهار ایران تعریف نکرده چرا که می‌داند در خاورمیانه با وجود اختلاف نظرهای عمیق، نمی‌توان چنین سناریویی را برای منطقه و در برابر قدرت ایران تنظیم کرد. یک وجه مهم در نظر او نوعی آشتی و مصالحه بین ایران و آمریکا بعد از توافق هسته‌ای که بر این اساس، معلوم نیست او چه توجیهی برای تدوین چنین سناریویی و پیشنهاد کلید مهار ایران دارد. اگر قرار به این نوع آشتی و مصالحه باشد دست کم یک وجه از کلید او در ائتلاف عربستان و مصر به دلیل وابستگی به آمریکا، متاثر از چنان آشتی و مصالحه‌ای می‌شوند و دیگر نمی‌توان از آنها به عنوان محورهایی برای مهار قدرت ایران در منطقه یاد کرد. از این گذشته،‌ تقویت مصر حتی به قیمت غیردموکراتیک بودن موقعیت السیسی در این کشور ضرورتی در ائتلاف آن با عربستان در برابر ایران ندارد. السیسی به دنبال آن است که از خود تصویری مشابه جمال عبدالناصر ترسیم کند در حالی که پادشاهی سعودی تحمل دیدن چنین تصویری را ندارد و به همین جهت است که با بازگشت به اخوان المسلمین در جهت تضعیف السیسی حرکت می‌کند. هر چند که السیسی به دلیل مشکلات مالی کشورش مجبور به نوعی همراهی با آل سعود است اما غافل از این حرکت عربستان نیست و به همین دلیل است که همراهی او با احتیاط کامل بوده و نه به صورت یک متحد نزدیک.

سناریوی کاپلان یک نقطه ضعف اساسی دیگر دارد و آن در عدم توجه به بحران سوریه، نبرد با داعش در عراق و نتیجه تجاوز نظامی آل سعود به یمن است. او به نحوی سناریوی خود را برای مهار قدرت ایران در منطقه تنظیم کرده که گویا تکلیف این سه موضوع مشخص شده اما باید گفت که هنوز زود است از نتیجه کار در هر سه موضوع سخن گفت. دوام نظام سوریه طی این سال‌ها از بحران،‌ تقویت دولت و ملت عراق در برابر داعش و بی‌نتیجه بودن تجاوز آل سعود به یمن هر سه زمینه‌هایی هستند که سناریوی او را به چالش می‌کشانند و باعث می‌شوند حتی در صورت اجرای سناریوی او باز کلید مهارش نتواند آن کارآیی مورد نظرش را داشته باشد. در نهایت، بایدگفت که رشد قدرت ایران در منطقه چیزی نیست که حتی کاپلان نیز بتواند منکر آن باشد و این نحو سناریو‌نویسی برای مهار آن تنها نشان از نگرانی این دسته استراتژیست آمریکا نسبت به بعد از توافق هسته‌ای دارد که می‌دانند این رشد توش و توان مضاعفی پیدا می‌کند و از این جهت، بهتر است که این استراتژیست‌ها به جای نوشتن سناریوهایی برای مهار ایران، بیشتر به فکر تعامل به این قدرت رو به رشد منطقه باشند.

منبع: جوان انلاین


[ یکشنبه 94/3/17 ] [ 10:32 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]


[ سه شنبه 94/3/12 ] [ 8:17 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]


[ سه شنبه 94/3/12 ] [ 8:15 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]


[ سه شنبه 94/3/12 ] [ 8:7 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]


[ سه شنبه 94/3/12 ] [ 7:59 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]


[ سه شنبه 94/3/12 ] [ 7:56 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]
چرا سانتریفیوژ باید بچرخد؟ (1)

نقص بزرگ صنعت برق در ایران چیست؟ / این انرژی جان 1.8 میلیون نفر آمریکایی را نجات داد!

  انرژی برق سه حُسن عمده دارد و یک عیب اساسی! اولین حُسن «قابلیت انتقال» حتی به دوردست‌هاست. خوبی دوم «سهولت تبدیل» آن به دیگر انواع انرژی است. و حُسن سوم «کنترل‌پذیر بودن» است. اما آن عیب اساسی این است که برق چندان قابل «ذخیره‌سازی» نیست و اگر ما بخواهیم همواره برق داشته باشیم، اغلبِ نیروگاه‌های برق هم باید «همیشه» کار کنند. همین ضرورتِ «همیشه کار کردن» است که توجه‌ها را به بحث میزان آلایندگی جلب می‌کند: آلودگی ناشی از فعالیت مداوم نیروگاه‌های برق چقدر است و چطور می‌شود آن را کمتر کرد؟

خبر بد این است که آلایندگی نیروگاه‌های برق واقعاً زیاد است. یک مطالعه در سال 2013 نشان داده که 40 درصد از حجم دی‌اکسید کربن در جو زمین ناشی از فعالیت نیروگاه‌های برق است![1]

هم برق، هم آب‌وهوا!

ما برای زندگی به انرژی برق نیاز داریم. اما نه‌فقط برق، بلکه هیچ نوع از انرژی نه تولید می‌شود و نه از میان می‌رود! انرژی‌ها صرفاً به انواع مختلف از یکدیگر تبدیل می‌شوند. انرژی برق هم باید از «تبدیل‌شدن انرژی‌های دیگر» به دست آید: انرژی پتانسیل آب، انرژی سوخت‌های فسیلی و گیاهی، انرژی گرمای درونی زمین، انرژی تابشی خورشید، انرژی وزش باد و انرژی نهفته در هسته اتم! به‌هرحال یکی از این انرژی‌ها باید به برق تبدیل شود تا بتوانیم زندگی کنیم.

از طرف دیگر، علاوه بر برق به محیطی نیاز داریم که آب‌وهوایش هم قابل زیستن باشد. از هیچ‌کدام نمی‌توان صرف‌نظر کرد. بدون برق، روند پیشرفت ما متوقف می‌شود. و بدون آب‌وهوای قابل‌قبول، کسی نمی‌ماند که پیشرفت کند! باید راهی پیدا در پیش بگیریم که هم سالم بمانیم هم پیشرفت کنیم.

دولت‌ها برای تأمین برق، سبدی از 8 نوع انرژی شکل می‌دهند. قدری را از سوزاندن انواع سوخت، قدری دیگر را از آب پشت سدها، مقداری را از گرمای لایه‌های زمین، بخشی را از انرژی‌های باد و خورشید، و نهایتاً قسمتی را از انرژی فراوان پنهان‌شده در هسته اتم تولید می‌کنند. اما میزان آلایندگی هرکدام از این روش‌ها چقدر است؟

جدول 1 روشن می‌کند که این روش‌ها ازنظر میزان آلایندگی تفاوت‌های چشمگیر دارند. مثلاً اگر کشوری به 50 گیگاوات برق در هر ساعت نیاز داشته باشد، می‌تواند آن را با سوزاندن گاز طبیعی تولید کند و البته 31000 تن دی‌اکسید کربن نیز وارد جو کند، و می‌تواند آن را از انرژی هسته اتم به دست بیاورد با تنها850 تن آلودگی کربنی! پس اگر یک نیروگاه برقِ گازی 1 سال کار کند، آلودگی ایجادشده برابر با 36 سال کار کردن یک نیروگاه برق هسته‌ای است!

بیشترین سهم در تولید برق تمیز

انرژی‌هایی که هنگام تبدیل‌شدن به یک گیگاوات-ساعت برق، کمتر از 40 تن آلودگی کربنی ایجاد می‌کنند عبارت‌اند از انرژی زمین-گرمایی (39 تن)، انرژی باد (18 تن)، انرژی هسته‌ای (17 تن)، انرژی پتانسیل آب (15 تن) و انرژی تابش خورشید (14 تن).

آمریکایی‌ها در میان این 5 روشِ کم آلاینده، بیشترین استفاده را از انرژی هسته‌ای می‌کنند. یک مطالعه در سال 2012 نشان داده که 64 درصد از «انرژی برقِ تمیز» در آمریکا از طریق تبدیل انرژی نهفته در هسته اتم حاصل شده است.[2] آمار می‌گوید در سال 2012 از انتشار 570 میلیون تُن گاز CO2 جلوگیری شده است. این تقریباً همان مقدار CO2 ایست که از اگزوز 110 میلیون خودرو سواری در طول یک سال خارج می‌شود!

البته قصه از آغاز این‌طور نبود. در 1970 تنها 1 درصد از برق آمریکا هسته‌ای بود. در همان سال، کنگره این کشور طرح «اقدام برای هوای پاک»[4] را تصویب کرد و به دنبال آن سرمایه‌گذاری روی برق هسته‌ای آغاز شد. اکنون پس از گذشت کمتر از نیم‌قرن، نزدیک به 100 نیروگاه برق هسته‌ای در 31 ایالت آمریکا فعال‌اند که مجموعاً 20 درصد از تمام برق این کشور را تولید می‌کنند. این نیروگاه‌ها در سال 2014 حدود 800 هزار گیگاوات-ساعت «برق هسته‌ای» تولید کرده‌اند.[5] این رقم بیش از سه و نیم برابر «تمام» برقی است که ما در طول یک سال در کشورمان تولید می‌کنیم![6]

فناوری ارزشمند

نیروگاه‌های برق هسته‌ای پنج مزیت مهم دارند. 1- در محیط‌زیست تأثیر منفی چندانی نمی‌گذارند. 2- از قیمت انرژی در جهان تأثیری نمی‌پذیرند. 3- چندان به منابع خارجی نیازمند نیستند. 4- «توانِ همیشه روشن بودن»[7] بالایی دارند یعنی با یک‌بار سوخت گذاری می‌توانند 18 تا 24 ماه به‌طور مداوم کار کنند. 5- بازدهی آن‌ها نسبت به انواع دیگر بسیار بالاست.

مطالعه سال 2013 جیمز هنسن - دانشمند آب‌وهوا از موسسه زمین در دانشگاه کلمبیا – نشان می‌دهد که تولید برق هسته‌ای به خاطر کم بودن آلایندگی کربنی، از سال 1971 عملاً سبب نجات جان 1.8 میلیون آمریکایی شده است![8]

سوخت نیروگاه‌های هسته‌ای هم در مقایسه با دیگر سوخت‌ها وضعیت جالبی دارد. انرژی حاصل از یک قرصِ سوختِ اورانیومی «در ابعاد یک پاک‌کن» با مقادیر فراوانی از انواع آلاینده‌ترِ سوخت برابری می‌کند:

نقش مهم در آینده

برآورد آمریکایی‌ها نشان می‌دهد کشورشان تا سال 2040 میلادی با 28 درصد «تقاضای جدید» برای برق مواجه می‌شود که تأمین آن هیچ راهی تمیزتر[9] از انرژی هسته‌ای ندارد.

گرچه در حال حاضر 66 نیروگاه برق هسته‌ای در سراسر دنیا در حال ساخت است اما آژانس محافظت محیط‌زیست آمریکا[10] اعلام کرده است که چون هر یک از این نیروگاه‌ها نهایتاً 60 سال عمر دارد، آمریکا برای جایگزین کردن 100 نیروگاه فعلی خود و همچنین رسیدن به افزایش تولید موردنیاز، باید تا سال 2050 میلادی بیش از 180 نیروگاه هسته‌ای جدید بسازد!

بالاترین اشتغال‌زایی!

برق هسته‌ای در ایالات‌متحده به‌طور مستقیم 100 هزار شغل با حقوق بالا[11] ایجاد کرده و سالانه بین 40 تا 50 میلیارد دلار درآمدزایی دارد. از طرف دیگر آمارها نشان می‌دهد که به ازای هر 100 شغل جدید در این صنعت، 800 شغل جانبی نیز در دیگر حوزه‌ها به وجود می‌آید!

بحث هزینه - درآمد

ازنظر هزینه-درآمد، یک نیروگاه هسته‌ای متوسط در آمریکا سالانه 470 میلیون دلار برق می‌فروشد، 40 میلیون دلار دستمزد می‌پردازد، 67 میلیون دلار مالیات فدرال می‌دهد و 19 میلیون دلار نیز مالیات محلی می‌پردازد.

تأثیر «ساخت‌وساز نیروگاه‌های هسته‌ای» بر دیگر بازارها و صنایع هم کم نیست. به‌عنوان نمونه ساخت یک نیروگاه برق هسته‌ای متوسط، بیش از 400 هزار مترمکعب بتن و 500 کیلومتر کابل نیاز دارد!

این‌همه گاز و نفت، «هسته‌ای» می‌خواهیم چکار؟!

شهریور سال قبل وزیر نفت گفت ما با 33 تریلیون مترمکعب ذخایر گاز طبیعی و 157 میلیارد بشکه ذخایر نفتی «درمجموعِ گاز و نفت» رتبه 1 جهان هستیم.[12] کمتر از یک ماه بعد هم معاون امور اکتشاف شرکت ملی نفت تخمین زد که ایران با ذخایر کنونی تا 60 سال دیگر نفت و تا 200 سال دیگر گاز خواهد داشت.[13]

اما آیا برق را هم می‌توانیم از زمین استخراج کنیم؟!

برق را باید تولید کرد و اگر قرار باشد آن را با گاز طبیعی تولید کنیم، طبق مندرجات جدول 1 باید با نابود شدن محیط‌زیستمان کنار بیاییم! 40 درصد از آلودگی کربنی هوا ناشی از تولید برق با گاز و زغال‌سنگ است پس ما برای اینکه نه خاموش شویم نه زندگی فرزندانمان به خطر بیفتد، 200 سال و 60 سال وقت نداریم! باید سراغ توسعه نیروگاه‌های کم آلاینده و تمیزِ «برق هسته‌ای» برویم چون اگر 6000 سال هم گاز داشته باشیم، «تولید برق از گاز» از بین بردن تدریجی نسل‌هاست!

ادامه دارد

پانوشت:

[1] - کلیه آمارهای این متن – جز مواردی که مستقلاً ارجاع داده می‌شود - توسط انستیتو انرژی هسته‌ای آمریکا (Nuclear Energy Institute) منتشر شده است. (nei.org)

[2]- Energy Information Associates, Inc

[3]- U.S. Energy Information Administration

[4]- Clean Air Act

[5] - بر اساس گزارش سال 2014 آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از سهم برق هسته‌ای در کشورها؛ اینجا

[6] - ایران در سال 2012 حدود 200 هزار گیگاوات-ساعت برق (غیرهسته‌ای و هسته‌ای) تولید کرده است. اینجا

[7]- always-on power

[8]- James Hansen; Columbia University’s Earth Institute

[9]- Clean Air Energy

[10]- United States Environmental Protection Agency (EPA)

[11]- high-paying jobs


[ دوشنبه 94/3/11 ] [ 12:18 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]
کپی پروژه آنسکام در ایران

اسرار ایران در معرض خطر است! / آیا ایران به سرنوشت عراق دچار می شود؟

با توجه به اظهارات تیم مذاکره کننده هسته ای و گزارشات و اخبار منتشر شده از طرف غربی، قرار است رژیم بازرسی پیرامون برنامه هسته ای منعقد شود که به گفته ناظران بی سابقه ترین بازرسی ها را به کشور تحمیل خواهد کرد.

زمانی صدام حسین که دچار خسارت های فراوانی از حمله نظامی به ایران و کویت شده و کشورش با تحریم های سخت سازمان ملل روبه رو بود، با چرخشی بی سابقه در سیاست خارجی خود، مسیر تعامل با کشورهای قدرتمند خارجی و سازمان ملل را در دستور کار قرار داد. رژیم صدام حسین به حکومت بدنامی در جهان تبدیل شده بود و حتی میان کشورهای عربی نیز دیگر حامی نداشت. برنامه نفت در برابر غذای سازمان ملل نیز علاوه بر فشار بر مردم عراق، رژیم را از پشتوانه مردمی محروم ساخته بود. رژیمی که زمانی سودای رهبری جهان عرب را در سر می پروراند به منزوی ترین کشور در جهان تبدیل شده بود. 

به صورت ساختاری، ماهیتی و رفتاری نمی توان عراق زمان صدام حسین را با ایران مقایسه کرد. ایران کشوری قدرتمند در منطقه خاورمیانه است که با پشتوانه مردمی خود توانسته الگوی مناسبی از مردم سالاری دینی ارائه دهد. مورد حمله قرار گرفته اما به کشوری حمله نکرده است. در موضوع برنامه هسته ای نیز از همان ابتدای پیگیری آن، قصد و هدف خود را به صورت علنی اعلام کرده و آن را در راستای بهره گیری از انرژی صلح آمیز هسته ای در صنعت و کشاورزی می داند. بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز بر این امر اذعان داشته که تا کنون هیچ تخطی از سوی ایران در برنامه اتمی اش روی نداده است. اما آنچه در این میان جای تعجب دارد، زیاده خواهی کشورهای غربی در رابطه با ایران و دستیابی به مجوز دسترسی به اماکن نظامی ایران به بهانه بازرسی های هسته ای و پروتکل الحاقی است. موضوعی که با مخالفت شدید نظام و منتقدان مذاکرات هسته ای روبه رو شده است. 

عراق: بازرسی هر بار هر زمان

برای درک بهتر موضوع و تبعات خطرناک بازرسی های نامتعارف و خارج از عرف آژانس انرژی اتمی، در دسترس ترین مورد، کمیته آنسکام سازمان ملل در قضیه عراق است. مجوز دسترسی و بازرسی در عراق، حتی بازرسی از کاخ های صدام حسین را نیز شامل شد و به همین منظور سیستم تحقیقاتی «هر بار هر زمان» در عراق پیاده شد.

حکومت صدام حسین به درستی رژیمی بدنام در منطقه و جهان بود. رئیس جمهور عراق جاه طلبی های زیادی را در سر داشت و به همین دلیل ایران را مورد حمله نظامی قرار داد و در طول جنگ جنایات جنگی متعددی را مرتکب شد. وی در استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی علیه رزمندگان ایرانی محدودیتی قائل نبود و حتی علیه مردم خود نیز دست به چنین جنایاتی زد. صدام به صورت علنی نیز از میل خود برای دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی و حتی هسته ای پرده برداشته بود. او که در زمان حمله به ایران از پشتیبانی غرب و اکثر کشورهای عربی برخوردار بود، گمان می برد مجوز دستیابی به سلاح های کشتار جمعی را برای همیشه دارد اما نمی دانست که جاه طلبی وی تا حدی می باشد که برای منافع اسرائیل و کشورهای هم پیمان غرب در منطقه خطری نداشته باشد. 

به هر روی وقتی تاریخ انقضای صدام به سرآمد، باید تمامی ابزارهای خطرناک از دسترس وی خارج می شد، به همین دلیل پس از حمله به کویت، آمریکا و متحدان غربی اش، بهانه لازم را برای مداخله در عراق به دست آوردند و قطعنامه 687 را در شورای امنیت علیه عراق به تصویب رساندند. قطعنامه 687 سازمان ملل متحد،‌ فرمان آتش‌بس و از بین بردن سلاح‌های کشتارجمعی و موشک‌های دوربرد عراق را، ‌پس از جنگ خلیج‌ فارس سال 1991، ارائه داد. برای اجرای برنامه خلع سلاح اجباری،‌ شورای امنیت، کمیته ویژه سازمان ملل را به نام آنسکام (کمیسیون ویژه سازمان ملل) متشکل از نظامیان،‌ دانشمندان و کارشناسان فنی پایه‌گذاری کرد. وظیفه این کمیته،‌ کشف و انهدام یا تحویل صحیح سلاح‌های شیمیایی، بیولوژیکی و موشک‌های دوربرد عراق بود. آنسکام به همراه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی طی 7 سال 250 گروه بازرسی را روانه عراق کرد.

کمیته ای که سرنوشت جنگ را رقم زد

این کمیته تصریح می کرد که عراق باید بدون قید و شرط و تحت نظارت بین المللی، انهدام، حذف یا تبدیل تسلیحات کشتار جمعی خود را به تسلیحات متعارف بپذیرد.[1] کمیسیون ویژه سازمان ملل برای خلع سلاح عراق به ریاست ریچارد باتلر موفق شد موشک های قدرت اسکاد و 19 بمب افکن و همچنین پلوتونیوم و اورانیوم غنی شده عراق را نابود سازد. باتلر در گزارش سپتامبر 1998 به شورای امنیت، عراق را به داشتن توانمندی برای تولید تسلیحات کشتار جمعی متهم کرد که همین گزارش به انجام حملات هوایی مشترک انگلیس و آمریکا به عراق در سال 1998 منجر شد.[2]

 عراق علی رغم عضویت در کنوانسیون های منع سلاح شیمایی و هسته ای از نیمه دهه 1970 بدنبال خرید تجهیزات آزمایشگاه های لازم و تربیت پرسنل جهت تولید سلاح میکروبی بود. در این راستا عراق از کمک های مالی گسترده سایر کشورهای عضو بهره مند بود. برای مثال در سال 1985 دولت عربستان 5 میلیارد دلار کمک مالی برای تولید سلاح های کشتار جمعی در اختیار عراق قرار داد.[3]دولت مصر با فرستادن پرسنل متخصص خود در زمینه فیزیک هسته ای به برنامه ساخت بمب های اتمی عراق کمک شایانی کرد.[4] ساخت کارخانه تولید مواد اولیه تولید سلاح های شیمیایی تحت عنوان کارخانه های سموم و دفع آفات نباتی توسط شرکت های آلمانی صورت گرفت.[5] عراق در سال های پایانی جنگ با ایران و بعد از آن بصورت گسترده عوامل تاول زا، سارین و وی ایکس را تولید و جمع آوری کرد و به بازرسان سازمان ملل اعلام نمود که بین سال های 1982 تا 1990، 3/8598 تن مواد شیمایی تولید و بیش از 125 مزار مهمات فراهم آورده است. این کشور همچنین برنامه ساخت سلاح های بیولوژیکی تهاجمی را نیز در سال 1985 آغاز کرد و در سال 1990، در چارچوب این برنامه 25 کلاهک موشک و 166 هزار و 400 پوند بمب را که با مواد سیاه زخم، سم های بوتولینیوم و افلاتوکسین پر شده بودند، تهیه کرد.[6] کمیته آنسکام اعلام کرد در سال 1998 که بر انهدام 76 موشک اسکاد مجهز به تسلیحات شیمیایی، 113 کلاهک، بیش از 60 سکوی پرتاب موشک، 40 هزار قطعه مهمات، 480 هزار لیتر مهمات شیمیایی، یک میلیون و 800 هزار مواد اولیه شیمیایی و هشت مدل سیستم پرتاب از جمله کلاهک های موشک نظارت داشته است.[7]

پس از جنگ 1991، برنامه های موشکی عراق متوقف و تاسیسات آن بنا به ادعای بازرسان سازمان ملل نابود شد، از آن زمان به بعد عراق تنها توانست به خاطر تحریم های سازمان ملل، روی انواع موشک های بالستیک با برد کمتر از 150 کیلومتر از قبیل الابابیل و الثمود کار کند.[8] بازرسان سابق سازمان ملل قبل از حمله آمریکا به عراق مدعی بودند که عراق تعداد کمی موشک متحرک "الحسین" که مجهز به کلاهک های شیمیایی و میکروبی است، با برد 650 کیلومتر در اختیار دارد که این تسلیحات به اضافه کلیه سلاح های شیمیایی و میکروبی عراق بعد از بازگشت کمیته جدید سازمان ملل آنموویک به عراق منهدم شد.[9]

اما علی رغم ادعاهای آمریکا در مورد سلاح های هسته ای هیچگونه اثری از آنها تاکنون در عراق پیدا نشده است و این درحالی است که قبل از آن «هانس بلیکس» و «اسکات ریتر» بازرسان سابق سازمان ملل در عراق اعلام کرده بودند که عراق فاقد اینگونه تسلیحات است. اسکات ریتر در مصاحبه ای با شبکه ماهواره ای الجزیره به طور شفاف و علنی گفت: «وقتی شما این سوال را مطرح می کنید که آیا عراق تسلیحات گوناگون هسته ای، میکروبی یا شیمیایی نظامی دارد، پاسخ یک نه قاطعانه است.»[10] اساساً اعتقاد کلی بر آن بود که تحریم های 11 ساله اقتصادی بر عراق توان این کشور را بیش از آن تحلیل برده بود که بتواند بدنبال اینگونه تسلیحات پرهزینه باشد.

به طور کلی قطعنامه 687 عراق را مجبور می کرد بدون هیچ قید و شرطی با انهدام، برچیدن و یا تحویل دادن صحیح و سالم توان سلاح‌های کشتارجمعی موافقت کند اما در این مصوبه حقوق آنسکام و سازمان انرژی اتمی بین‌المللی برای اجرای این ماموریت مشخص نشده است. مقامات عراقی در آغاز، با برنامه پیشنهاد شده بخاطر اینکه این برنامه همانند یک تجاوز بدون قید و شرط به استقلال این کشور بود، مخالفت کردند و تنها بعد از تحمیل فشار شورای امنیت شامل تهدید اجرای مجدد عملیات نظامی بود که در نهایت بغداد  با آن در چهاردهم مه 1991 موافقت کرد.

طبق شرایط توافق شده، آنسکام و سازمان انرژی اتمی بین‌المللی حق تحقیقات اعلام نشده با امکانات اعلام شده و نشده در خاک عراق را داشتند و هیچ حق اعتراضی به عراق داده نمی‌شد. گروه تحقیقات دارای قدرت درخواست و نگهداری اطلاعات و اسناد، عکس گرفتن، مصاحبه کردن، پایه‌ریزی و نصب ادوات کنترل از راه دور و نظارتی، اکتشاف‌های هوایی و جمع‌آوری نمونه برای بررسی‌های آزمایشگاهی را داشت. تمام این حقوق در مصوبه‌های بعدی شورای امنیت ذکر شده و بر روی هم تکمیل‌ترین رژیم تحقیقاتی بین‌المللی را که تا به حال اجرا شده بود را به‌وجود آوردند.

در آغاز اجرای فعالیت، آنسکام از قدرت و حقوق گسترده یی برای اجرای دستورالعملش برخوردار بود که عبارتند از:

- آزادی حرکت نامحدود بر خاک عراق بدون اخطار قبلی،

- حق دسترسی نامحدود به هر سایت یا تاسیساتی برای انجام بازرسی در محل... بدون در نظر گرفتن موقعیت سایت یا تاسیسات در رو یا زیرزمین،

- حق نمونه برداری و تجزیه و تحلیل هر کدام از آنها و نیز حق خارج کردن نمونه ها برای تجزیه و تحلیل در خارج از سایت. [11]

در پنج سال اول، صدها متخصص امور سلاح‌ از کشورهای مختلف (به خصوص استرالیا، کانادا، فرانسه، آلمان، نیوزلند، روسیه، سوئد، سوئیس، انگلستان و ایالات‌متحده آمریکا) از طرف دولت مطبوعشان به منظور پیوستن به تیم آنسکام و سازمان انرژی اتمی بین‌المللی به مدت دو هفته و یا بیشتر تعیین شدند. تعداد افراد تیم بین سه نفر یا بیش از پنجاه نفر در موارد خاص می‌رسید. محققان شامل کارشناسان فنی در زمینه توسعه و تولید سلاح‌ها (اغلب از طرف آزمایشگاه‌‌های دفاع ملی) در کنار پرسنل حمایت‌کننده مثل افسران عملیاتی، یک عکاس، یک خبرنگار، یک محقق دوزبانه عربی انگلیسی و یک یا چند مترجم برای ترجمه اسناد و مدارک می‌ شدند.
 
در ژانویه 98 دولت وقت عراق اجازه نداد تیم بازرسی آنسکام از تعدادی از سایت‌های نظامی بازدید کند به این بهانه که ممکن است این مکان‌ها مورد حمله نظامی قرار گیرد. چند ماه پس از این اقدام دولت عراق، اسکات ریتر با جوسازی پیرامون این اقدام دولت صدام، در مصاحبه تلویزیونی هشدار داد که: «خطر بزرگ امروز این است که بدون بازرسی‌ها و نظارت‌های موثر، عراق قادر خواهد بود در مدت چند ماه سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی و نیز موشک‌های بالستیک برای حمل این سلاح‌ها را بازسازی کند. آنها تا حدودی هم می‌توانند برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را گسترش دهند.»
 
ادعاهایی که به قیمت اشغال عراق تبدیل شد
 
بعد از حمله آمریکا به عراق به بهانه وجود تسلیحات کشتار جمعی، ریترر در کتاب «داستان ناگفته عراق» که در سال 2005 منتشر شد به انتقاد از اقدام دولت بوش در حمله به عراق پرداخت و بهانه وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق را واهی دانسته است. جالب است که بدانیم ریترر، قبل از عضویت در کمیته آنسکام، افسر اطلاعاتی نیروی دریایی آمریکا بود.
 
اما پای "اسکات ریتر" هنگامی به ماجرا باز شد که مشخص شد جاسوس‌های آمریکایی موفق شده‌اند یک دستگاه شنود بزرگ و پیشرفته به نام "استفانی" را به بغداد قاچاق کرده و در دفتر کار آقای ریتر نگه‌داری کنند. "اسکات ریتر" پس از افشای این ماجرا از سمتش استعفا و افشا کرد که واشنگتن مسئولیت هدایت کل این عملیات به نام "عملیات استفانی" را به عهده داشته است. وی همچنین افشا کرد حساس‌ترین اطلاعات به دست آمده از عملیات استفانی به جای آنکه در برنامه "آنسکام" خرج شوند تحویل دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا شدند.
 
 
نورمن سالومون - منتقد برجسته سیاسی و رسانه‌ای آمریکا- در کتاب «جنگ عراق» می‌نویسد: «واشنگتن از بازرسان آنسکام برای اهداف جاسوسی خود بهره برده بود، چرا که مشخص شد فعالیت آنها هیچ‌گونه ارتباطی با مأموریت‌های مجاز از سوی سازمان ملل نداشته است. در اواخر سال 2002، گروه‌های جدیدی از بازرسان که در عراق جستجو می‌کردند می‌توانستند اطلاعات ذی قیمتی را برای ایالات متحده فراهم آورند، که موجب تقویت هرچه بیشتر استفاده از حمله نظامی می‌شد.»
 
آمریکا سال‌ها در تدارک چنین روزی برای اشغال عراق بود و حادثه 11 سپتامبر فضای جدیدی را برای آمریکا ایجاد کرد. بزرگترین بهانه‌ای که آمریکا می‌توانست به جامعه بین‌المللی جهت توجیه اقدامات خود عرضه کند، وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق بود. علی‌رغم بازرسی‌های بسیار فشرده کمیته بازرسان سازمان ملل( انسکام) که برای مدت 9 سال مسئولیت بازرسی و خلع سلاح عراق را بر عهده داشت و3 سال فعالیت کمیته جدید بازرسی، ارزیابی و مراقبتی سازمان ملل (انموویک) و اعلام صریح و علنی این بازرسان در کنار اظهارات بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر اینکه عراق فاقد توانمندی تولید و نگهداری تسلیحات هسته ای و میکربی و شیمیایی است، آمریکا بر نظر خود پافشاری می کرد. در تاریخ پنجم فوریه 2003 وزیر خارجه آمریکا در حالی که در پشت سر او رئیس سازمان سیا نشسته بود در جلسه شورای امنیت سازمان ملل حضور یافت و با نشان دادن چند عکس ماهواره‌ای و چند شنود تلفنی ادعا کرد بر اساس اطلاعات موثق سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، عراق در حال پنهانکاری و اختفای تسلیحات‌ خود از دید بازرسان می‌باشد.
 
بعدها، با عدم دستیابی آمریکا به موارد ممنوعه اعتبار سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا از میان رفت و پاول نیز از این اظهارات خود ابراز شرمساری کرد.پس از سقوط صدام و عدم دستیابی ارتش آمریکا به سلاح‌های کشتار جمعی، کنگره آمریکا یک گروه 1500 نفری بازرسی و ارزیابی را به ریاست دیوید کی تشکیل داد. این گروه در اکتبر 2003 در گزارش خود نوشت که هیچ ساختمان و یا هیچ امکاناتی را که مرتبط با وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق باشد، مشاهده نکرده است و احتمالاً سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا در این رابطه به دروغ‌پردازی پرداخته‌اند. 
 
ایران: بازرسی از هر مکان و در هر زمان
 
تهران، برنامه هسته ای خود را از اواخر دهه 1940 با تاسیس مرکز تحقیقات هسته ای دانشگاه تهران و ساخت راکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی توسط کمپانی آمریکایی AMF شروع شد. سازمان انرژی اتمی ایران (AEOI) در سال 1974 تاسیس شد. NPT در سال 1967 به امضا شد و در 1970 به تصویب رسید و متعاقب آن پروتکل الحاقی در سال 2003 امضا گردید که این الحاقیه هنوز به تصویب مجلس ایران نرسیده است. بعد از انقلاب اسلامی، ایران برنامه ی نیروگاه هسته ای خود را در سال 1991 تحت توافق نامه  دو جانبه با کشور چین برای تولید دو واحد 300 مگا واتی PWR از سرگرفت. این توافق نامه در 1993 تایید شد اما هرگز محقق نگردید. در سال 1998 وزارت انرژی اتمی روسیه فدراتیو و سازمان انرژی اتمی ایران در مورد تکمیل نیروگاه بوشهر ،بخش اول با 1000 مگاوات به توافق رسیدند. قرارداد در سال 1995 به امضاء رسید و فعالیت روس ها آغاز گردید.
 
 
اما مسیر دستیابی ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای، با سنگ اندازی کشورهای غربی روبه رو شد و به بهانه های مختلف، پرونده را از آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دادند که منجر به صدور 6 قطعنامه علیه ایران شده است. قریب به 13 سال است که مذاکرات هسته ای با طرف های خارجی شروع شده تا پرونده هسته ای ایران ابعاد به مسیر عادی بازگردد. ایران در این سال ها به بهانه برنامه هسته ای صلح آمیز خود متحمل تحریم های شدید اقتصادی شده و به دنبال آن است تا از طریق مذاکره علاوه بر رفع نگرانی های واهی طرف غربی، تحریم ها را نیز رفع کند.
 
پرونده هسته ای در دولت یازدهم مسیر جدیدی را دنبال کرد و به صورت مستقیم با آمریکا وارد مذاکره شد. در فروردین 1394 در لوزان سوئیس وزرای خارجه ایران و 1+5 گردهم جمع شدند و به پیش توافقی دست پیدا کردند که بر اساس آن چارچوب توافق جامع حاصل شده است. یکی از موارد مورد بحث این چارچوب، موضوع بازرسی و پروتکل الحاقی است. کشورهای طرف مذاکره ایران قصد دارند، رژیم بازرسی شدیدی را بر برنامه هسته ای ایران تحمیل کنند که به گفته آنان بی سابقه ترین و سخت گیرانه ترین رژیم بازرسی تا به امروز است. 
 
محمد جواد ظریف، وزیرخارجه ایران در مصاحبه با ان بی سی بر این نکته تاکید دارد: این فرایند مذاکراتی منجر به پذیرش گسترده ترین و سختگیرانه ترین رژیم بازرسی و نظارت موجود یعنی پروتکل الحاقی توسط ایران خواهد شد، که نیازمند تصویب مجلس شورای اسلامی است.اما وقتی مجلس آنرا تائید کند، ایران برای همیشه نسبت به مفاد آن متعهد خواهد ماند.[12]
 

تا کنون پروتکل الحاقی به امضای 145 کشور رسیده است و 121 کشور نیز آن را به مرحله اجرا درآوردند. مصر و برزیل از جمله کشورهایی هستند که پروتکل الحاقی را اجرا نمی‌کنند. مصر پذیرش پروتکل الحاقی را به پیوستن اسرائیل به "پادمان‌ جامع" آژانس منوط کرده است و برزیل نیز با الزامی کردن پذیرش پروتکل الحاقی در همکاری‌های بین‌المللی مرتبط با اورانیوم و بازفرآوری، مخالفت کرده است.

دسترسی به اسرار ایران 

مقامات آمریکایی نیز بارها بعد از تفاهم نامه لوزان، بر موضوع افزایش شدت بازرسی ها تاکید کرده اند و آن را یکی از شروط اصلی به سرانجام رسیدن توافق هسته ای با ایران دانسته اند. اریک شولتز سخنگوی کاخ سفید در مصاحبه با رسانه ها گفته است که ایران بعنوان بخشی از چارچوب سیاسی توافق شده در دو ماه پیش، با شدیدترین، سختگیرانه ترین بازرسی های سرزده و رژیم های شفاف سازی که تاکنون بر سر یک برنامه هسته ای بر سر آن مذاکره شده، موافقت کرده است.

اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده نیز پس از انتشار بیانیه لوزان در مصاحبه با روزنامه تایمز گفته بود: "باید ساز و کاری ایجاد کنیم که بازرسان آژانس بتوانند هر جایی بروند.ورت مسئله تنها پروتکل الحاقی که آژانس بر کشور‌هایی که مظنون به اقدامات مشکوک در برنامه هسته‌ای است، نیست، بلکه از آن هم فراتر رفته‌ایم و ایران، تحت نوعی ساز و کار بازرسی و راستی‌آزمایی خواهد بود که پیش از این هرگز اجرا نشده است."

 در فکت‌شیت انتشار یافته از سوی امریکایی‌ها، از بازرسی‌های مورد توافق قرار گرفته، با عنوان پیشرفته‌ترین، مدرن‌ترین و بی‌سابقه‌ترین نوع بازرسی‌ها یاد می‌شود.  «جان هاتسون»، عبارت «تأسیسات نظامی ایران در کانون تمرکز توافق هسته‌ای قرار دارند»، را به عنوان تیتر مقاله خود برای سی‌ان‌ان انتخاب کرده و اشتین کارتر، وزیر دفاع امریکا طی مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان، با صراحت اعلام می‌کند که امریکا خواستار دسترسی به مراکز نظامی ایران است. بسیار جالب است که رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا در یادداشت خود برای سی‌ان‌ان می‌نویسد: "آژانس باید بتواند در هر زمان و هر مکان از تأسیسات نظامی ایران بازدید کند."

از اظهارات اوباما و دیگر مقامات امریکایی، به خوبی دریافت می‌شود که «مراکز نظامی ایران»، از مصادیق «هر جایی» و «هر مکانی» است که مدام بر آن تأکید دارند. عبارت "هر جا و هر زمان"، هنگامی مورد کنجکاوی قرار می گیرد که در زمان نظارت کمیته آنسکام بر برنامه تسلیحات کشتار جمعی عراق، عبارت "هربار، هرزمان" به کار گرفته می شد. 
 
همانطور که در بالا اشاره شد، آمریکا و متحدان غربی اش به بهانه کمیته آنسکام و بازرسی از عراق، اطلاعات ذیقمتی درباره مراکز نظامی و امنیتی عراق به دست آوردند که بعدها در زمان حمله نظامی به این کشور مورد استفاده قرار گرفت.
 
«ماری هارف» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یکی از کنفرانس های مطبوعاتی خود گفته بود: "درخصوص «جنبه نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران» (PMD) باید مکانیسمی طراحی شود که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بتواند از هر جا که مایل است بازدید کند.در 3 ماه باقی مانده به ضرب‌الاجل توافق جامع هسته‌ای، مذاکره‌کنندگان 1+5 در خصوص فهرست افراد و مکان‌های مورد درخواست آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای بازرسی‌های سرزده مذاکره خواهند کرد. در صورت عدول ایران از تعهداتش، مردانی داریم که پاسخ آنها را خواهند داد."
 
PMD یا آنچه که ایران بارها آن را "مطالعات ادعایی" نامیده، مجموعه ای از اتهامات کشورهای غربی و عمدتاً آمریکا، نسبت به وجوه تسلیحاتی برنامه اتمی «جمهوری اسلامی» است که برای اولین بار؛ طبق ادعای آمریکایی ها از کامپیوتر شخصی یکی از کارمندان فراری سابق ایران بدست آمد. با این وجود، ایران برای رسیدن به نتیجه درباره PMD، همکاری هایی را با آژانس در قالب "مدالیته" انجام داده بود که در نهایت، از سوی آژانس به شکست کشیده شد.
 
به هر حال آنچه مشخص است بازرسی های خارج از عرف بین المللی در مورد برنامه هسته ای ایران، روزنه هایی را برای سواستفادهای بعدی غرب در داخل کشور و به بهانه بازرسی و سرکشی به مراکز حساس نظامی باز خواهد کرد که اسرار و اطلاعات مهم نظامی و امنیتی را در معرض خطر قرار می دهد. کمیته آنسکام در عراق، با بازرسی های و بازجویی از دانشمندان و افراد مختلف، کلیه تسلیحاتی را که گمان می رفت در برنامه تسلیحات کشتار جمعی عراق جای دارند را از بین برد و اعلام داشت که عراق تسلیحاتی دیگر ندارد به نحوی عراق را در مقابل خطر جنگ، خلع سلاح کرد. اما آمریکا برای رسیدن به هدف خود و اشغال نظامی این کشور، همان اطلاعات و اسناد کمیته آنسکام را مورد سو استفاده قرار داد و با طرح ادعاهای واهی که بعدا همه جهان به آن پی برد، به عراق حمله برد و این کشور را ویران ساخت.
 
 
در این میان با توجه به تجربه تلخ  عدم پایبندی رژیم های بازرسی سازمان ملل در کشورهای مختلف و  همچنین احتمال زیاده خواهی آنها برای دسترسی به اماکن حساس دیگر فراتر از توافقات انجام شده، خطرات ناشی از اجازه بازرسی بسیار بیشتر از عدم قبول آن است. یادآوری این موضوع  ممکن است خوب باشد. عراق در سال 1998 با توجه به اینکه ماموران بازرسی آژانس چنان بغداد را برای بازرسی های بیشتر مورد تحقیر قرار دادند، همکاری خود را با سازمان ملل قطع کرد. اما این اقدام دیگر برای عراق ثمری نداشت، چرا که کلیه اطلاعات مهم نظامی و استراتژیک کشور عراق برای سرویس های اطلاعاتی غرب عیان شده بود و در عین حال ذخیره تسلیحاتی ارتش عراق منهدم شده بود که این موارد، عراق را به هدفی آسان برای حمله آمریکا تبدیل  و در طول یک هفته بغداد توسط ائتلاف نظامی غرب سقوط کرد. 
 
پانوشت:
 

[1] . . محمود یزدان فام، "سلاح های غیرمتعارف عراق: تجربه گذشته، چشم انداز آینده"، نگاه، سال سوم، شماره 27، مهر 1381، ص 34.

[2] . "تحلیلی از تسلیحات کشتار جمعی عراق"، روزنامه صدای عدالت، 23 و 25 آبان 1381.

[3] . کامران طارمی، "سلاح های کشتار جمعی در خاورمیانه و نقش کنوانسیون ها"، راهبرد، شماره 19، بهار 1380، صص 123-121.

[4] . طارمی، همان، ص 123.

[5] . همان.

[6] . یزدان فام، پیشین، ص 48.

[7] . روزنامه صدای عدالت، پیشین.

[8] . یزدان فام، پیشین، ص 49.

[9] . "تسلیحات کشتار جمعی عراق: چالشی برای دولت بوش"، ترجمه گروه ترجمه نگاه، ماهنامه نگاه، سال دوم، شماره 11، اردیبهشت 1380، ص 45.

[10] . صدای عدالت، پیشین. 

[11] . استفان بلک، آنسکام و برنامه سلاح های میکروبی عراق و اثرات آن بر نظام کنترل تسلیحات، مجله سیاست خارجی، سال سیزدهم، شماره 4، زمستان 1387


[ دوشنبه 94/3/11 ] [ 12:11 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]


[ دوشنبه 94/3/11 ] [ 10:31 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب