سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://saba515.ParsiBlog.com
 

مثال جالب زیر از حاج آقا قرائتی نقل شده:
آدمها سه دسته اند: - عینک! - ملحفه! - فرش! وقتی یک لکه ی چایی بنشیند روی عینکت، "بلافاصله" زود آن را با "دستمال کاغذی" پاک می کنی!

وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه، می گذاری "سر ماه" که لباس ها و ملحفه ها جمع شد، همه را با هم با "چنگ" (زمان قدیم!) می شویی!

وقتی همان لکه بنشیند روی فرش، می گذاری "سر سال" ، با "دسته بیل" به جانش می افتی!!!

خدا ( و به تعمیم آن: ولی خدا) هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلالی که جایشان روی چشم است، تا خطا کردند، بلافاصله حالشان را می گیرد (والبته دردنیا و خفیف) .. دیگران را به موقعش تنبیه می کند آن هم با چنگ!! و آن گردن کلفت هایش را می گذارد تا چرک هایشان جمع شود.

(قرآن کریم: ما به کافران مهلت می دهیم تا بر کفر خویش بیافزایند) و سر سال (یا قیامت، یا هم دنیا و هم قیامت) حسابی با دسته بیل(!) از شرمندگی شان در می آید!!!


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 12:55 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

روزی از کوچه پس کوچه های پایین شهر می گذشتم،چشمم به مردی با لباس و کفشهای گران قیمت افتاد که به دیواری خیره شده بود و می گریست.نزدیکش شدم و به نقطه ای که خیره شده بود با دقت نگاه کردم نوشته شده بود "این هم می گذرد".علت را پرسیدم، گفت این دست خط من است.چند سال پیش در این نقطه هیزم میفروختم حال صاحب چندین کارخانه ام.پرسیدم چرا بعد چند سال برگشتی؟گفت آمدم تا بازبنویسم این هم می گذرد.


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 12:50 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غر و لند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و.....با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط برنمی داشت نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود نزدیک سنگ شد،بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.

ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود،کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد پادشاه در آن یادداشت نوشته بود:"هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد!!زندگی عمل کردن است این شِکر نیست که چای را شیرین می کند بلکه حرکت قاشق چایخوری است که باعث شیرین شدن چایی می شود

در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدنهایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم و چه غصه هایی که فقط باعث سفیدی مویم شد در حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود.


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 12:45 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

-هیچوقت باکسی که دوسش داری طولانی قهر نکن چون بی تو زندگی کردن رو یاد میگیره! . . . .

-قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را؛ این باران است که باعث رشد گلها میشود نه رعد و برق. . .

-دستایی رو پیدا کن که در ضعیف ترین حالتت نگهت دارن،

چشمایی که در زشت ترین حالتت نگاهت کنن، قلبی رو که وقتی توی بدترین حالت هستی دوست داشته باش! . . .

-میگن هر وقت دلت برای کسی تنگ شد، نگاش کن. نبود، صداش کن. نشنید، دعاش کن! . . . .

-به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید. زیرا شخصیت شما جوهر وجود شماست و آبرویتان تصورات دیگران نسبت به شماست. . . . .

-حتی اگر بدانم فردا دنیا تکه تکه خواهد شد، باز هم درخت امیدم را عاشقانه خواهم کاشت، نه برای برداشت میوه اش، برای آنکه افسوس "نکاشتن" را با خود حمل نکنم... . . .

-وقتی یکی بهت میگه دوستت دارم. اول فکر کن بعد دقت کن شاید این جمله تکیه کلامش باشه! . . . .

-آدم مغرور مثل کسی است که بالای کوه ایستاده و همه را کوچک میبیند، غافل از اینکه مردم هم از پایین او را کوچک میبینند...


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 12:40 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

کفش


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 12:33 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

شیطان بازنشسته شد ! امروز ظهر شیطان را دیدم ! نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت… گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…

شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!

گفتم:… به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟ شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 12:29 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

گم کردن ساعت

کشاورز? ساعتش رادر انبارعلوفه گم کرد
ساعت? معمول? امّابا خاطره ا? ازگذشته
بعدازآنکه آنران?افت ازگروه? کودکان که مشغول
باز? بودند مددخواست و وعده دادهرکس آنراپ?داکند جا?زه در?افت میکند
کودکان به محض اینکه موضوع جا?زه مطرح شد به انبارهجوم آوردند وتمام? کپّه ها? علف راگشتند امّاپ?دانشد
کودکان از انبارب?رون رفتند وموقع? که کشاورزنوم?د شده بود دختری نزداو آمد و از او خواست به اوفرصت بدهد
کشاورزنگاه? به او انداخت وباخود اند?ش?د چراکه نه؟کودک? صادق بنظرم?رسد
کشاورز کودک رابه انبارفرستاد
بعداز اندک? کودک درحالیکه ساعت رادر دست داشت از انبارب?رون آمد
کشاورز ازطرف? شادمان شدو ازطرف د?گرمتحیرکه چگونه کام?اب? ازآنِ ا?ن کودک شدو پرس?د چطورموفّق شد?
دختر گفت من کارز?اد? نکردم؛ رو? زم?ن نشستم و درسکوت گوش دادم تاصدا? ت?کتاک ساعت راشن?دم و درهمان جهت حرکت کردم وآنرا?افتم؛ ذهن وقت? که درآرامش باشد بهتراز ذهن? پراز مشغله فکرم?کند.


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 12:26 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

ما کجا جامانده ایم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

*بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحِیمِ*•.¸.•* قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ?? اللَّهُ الصَّمَدُ ?لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ?وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ? ?????????????????????? *•.¸
.•*بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحِیمِ*•.¸.•* ? قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ? مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ?وَ مِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ?وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ? وَ مِنْ شَرِّحَاسِدٍ إِذَا حَسَد ????????????????????? *•.
.•*بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحِیمِ*•.¸.•* قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس مَلِکِ النَّاس إِلَهِ النَّاس مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاس ??????????????????????

بعضیا حاضرن هر چرتى رو بزارن تو پستاشو ن اما از نشر قران خجالت میکشن خدایا هرکى کپى کرد رو عاقبت به خیر کن امین ،آخرین حلقه نباش هزینش فقط کپی هست،عوضش با خداست ،بسم الله نیت کن . التماس دعا ..


[ دوشنبه 93/5/13 ] [ 12:21 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

کرامت انسان

 

آیت الله خامنه ای مدظله العالی

حجاب ،تکریم آن کسی است که در حجاب است .حجاب زن ،تکریم زن است.


[ یکشنبه 93/5/12 ] [ 1:5 عصر ] [ saba ] [ نظرات () ]

فرهنگ و جوانان


[ پنج شنبه 93/5/9 ] [ 11:55 صبح ] [ saba ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب